آریایی ها
- Radio51_Admin
- اپیزودها
- فروردین 23, 1403
رادیو پنجاه و یک شماره چهارده آریایی ها:رادیو پنجاه و یک جاییه که نظریه ژئوپلیتیکی معرفی و کاربرد عملیشون توسط قدرتها تعریف میشه.در پادکست قبلی اگه خاطرتون باشه گفته بودم که حالا وارد جغرافیای ایران میشیم،طبیعیه ورود به این جغرافیا با اون تاریخ طولانی کار آسونی نخواهد بود،تاریخ روابط این سرزمین با جهان بسیار پیچیده بود،ما امروز بیشتر از آمریکا میشنویدیم،حالا که آمریکا جوان ترین عضو این جهان کهنست،اگه تاریخ روابط ایران و جهان رو یک ساعت و یک دقیقه فرض کنیم روابط ایران و آمریکا فقط یه دقیقشه که ما اون رو در پادکست قبلی پوشش دادیم که راحت تر بتونیم وارد تاریخ ایران زمین و اوراسیا بشیم.دربارهی این کهن تاریخ کتابها و مقالات بسیاری نوشته شده با زوایای دید گوناگون.آنچه که برای من همیشه جذاب بوده نگاه به این تاریخ با چاشنی از نظریههای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی بوده و سعی میکنم خوانشی از این زاویه به این گذشتهی طولانی داشته باشم.برای رسیدن به این هدف سعی کردم ضمن ارائهی تاریخ مختصری از مردمان ساکن این سرزمین و کوچهها و مهاجرت هاشون تا اقوامی که در این جغرافیا بانی دستگاههای حکمرانی پرقدرتی شدند که در زمره بزرگترین امپراطوریهای جهان محسوب میشن،سعی کردم از این یه تصویری براتون ارائه بدم.برای پیشگیری از طولانی شدن مطلب من سه امپراطوری رو تا پیش از حمله اعراب انتخاب کردم و در هر یک از اونها یک جنبه از قدرت و چگونگی گسترش و اعمال اون در اون زمان متمرکز شدم،هخامنشیان رو با جنگهای نیابتی شون،پارتیان یا اشکانیان رو با جنگهای نامنظم شون و تشکیلات اطلاعات و ضد اطلاعاتی که داشتن،ساسانیان رو از زاویهی بکارگیری مذهب در سیاست،به حدی که تا امروز در پارهای از جهان هنوز کاربرد داره.بذارید از اون چه معروف به اقوام آریایی هست شروع کنیم اول از همه ولی قبل از اون این رو هم بدونیم که پیش از این مردمان معروف به آریایی اقوامی با تمدنهای پیچیده در این سرزمین که ایران گفته میشه زندگی میکردن این و باستان شناسان و دیرین شناسان و اهل تاریخ با یافتههای تپه سیلک و تپه مارلیک و شهر سوخته و تمدن ایلام به اثبات رسوندن.و اما اقوام موسوم به آریایی،از اون دسته از مردمانی هستند که چالشهای زیادی رو بین ایرانیان و انیرانیان سبب شدند،انیران در پهلوی و پارسی یعنی غیر ایرانی تابع امپراطوری ایران،نام این قبیله مورد سوء استفادههای زیادی واقع شده که تا به امروز هم ادامه داره معروف ترینش هیتلر و سواستیکا یا همون صلیب شکسته،بحث آریایی یه بحث همیشه داغه،یه عده همهی ایرانیا رو آریایی میدونن و میگن ایران امروز خاستگاه آریایی هاست یه عدهی دیگه از کوچ این تیره از سرزمینهای دیگه به ایران حرف میزنن،یه دستهی دیگه به ضرب آمار و ارقام میگن که تعداد کمی از ایرانی ها آریایی تبارن،جالبترینش گروه دیگهای هستن که ممکنه همهی اون چیزاییه که شرح دادم هستند،اونو یعنی آریایی رو افسانه در تاریخ میدونن.از این که بگذریم به اینجا میرسیم که آریایی نژاد یا قوم؟از نظر ژنتیک با قاطعیت میشه گفت که تمام مردمان کره زمین آنچنان به هم شبیه اند که شاید یه گروه شامپانزه در آفریقا نباشه یعنی اینکه گوناگونی ژنی شامپانزها از تمام مردمان روی زمین بیشتره بنابراین چیزی به نام نژاد پایه و اساس زیستشناسانه نداره و طبیعیست به جای اون باید از گروه یا قوم استفاده کرد. گروههای قومیتی گروه هایی اند که آداب و رسوم سنت و زبان خاص خودشونو دارن اما لزوما به این معنا نیست که ژنتیک خاصی هم داشته باشن،تو گروه قومیتی ممکن در مواردی که گفتم یعنی مثلا فرهنگ و غیره خیلی با هم فرق داشته باشند اما از نظر ژنتیکی بسیار به هم نزدیکن.خلاصه که مادر همهی ما زن سیاه پوستی بود که حدود چهل هزار سال قبل در آفریقا زندگی میکرد و از آن تاریخ ما یعنی(۶:۲۸) به اروپا رسیدیم و جاهای دیگه رو هم فتح کردیم.با این مقدمه ببینیم به چه کسی آریایی میگن؟آریایی یا هند و ایرانی عنوانی بود که نیاکان ایرانیها و هندیها به خودشون داده بودن،بذارید از این بحث ژنتیکی یه نتیجهی غیر ژنتیکی بگیرم،ایرانی بودن یعنی چی؟ کسی که در جغرافیای ایران زندگی میکنه یا کسی که نژادش به آریاییها میرسه،نظر غالب اینه ایرانی کسیه که فرهنگ ایرانی داشته باشه، مرزهای دولت ملتهای مدرن ملاک نیست درست به همین خاطر که ساکنان شهر هرات افغانستان و سلیمانیه عراق ایرانی هستند،ختم کلام آریایی ها به اقوامی گفته میشه سوای اینکه معتقد به این باشیم از جای دیگهای مهاجرت کردند یا اینکه در فلات ایران جابجا شدن از یک نقطه به نقطهی دیگه باعث ایجاد امپراطوریها و تمدن در فلات ایران شدند که انکار ناپذیره.بزارید ابتدا کلمهی هوم رو توی لاتین یه خورده برگردونیم و ببینیم چی ازش در میاد،اگه در به کارگیری واژههای یونانی کمی دقیق باشیم در روزگار قدیم آریایی بودن یک دموس بوده یعنی مردم،دموس یعنی مردم و مادی یا پارتی و پارسی یک اتنوس بوده یعنی قوم و تیره،خلاصه اینکه مردمی بودن که خودشون رو آریایی میدونستن و شامل قوم قبیلههایی مثل ماد پارت و پارس بودند.خواستگاه این اقوام در اساطیر آریایی جایی بوده به نام (۸:۳۹)که به فارسی امروز میشه ایرانویچ و مکانش بنا به قول اکثر پژوهشگران حول و حوش جمهوری ازبکستان و دقیقا در جمهوری خود مختار قره قالپاق و بازم دقیق تر بگیم جنوب دریاچهی آرال و اگر به نقشه جغرافیا مراجعه بکنیم وطنشون در خراسان بزرگ و فرارودان بوده. اجازه بدید دو تا واژه رو توضیح بدم،قره قالپاق یا همون قالپاق یه چیزی که امروز توی جهان مدرن اون چیزی که روی به اصطلاح چرخه ماشین هست بهش میگن ولی قالپاق به معنی کلاه هم هست،قره قالپاق یعنی کلاه سیاه مردمان کلاه سیاه،این نوع نامگذاریها در تاریخ ملتهای گوناگون وجود داشته بعدها می بینیم در تاریخ ایران قبیلهای بود به نام آق گوین قلو یعنی اونهایی که گوسفند سفید دارند گرگوین قلو یعنی اون هایی که گوسفند سیاه دارن،توی ملتهای دیگه میتونم از بومیان آمریکا براتون مثال بزنم که مثلا(۹:۵۶) یعنی ورزوی نشسته(۱۰:۰۰) یعنی زانو پیرمرد ترسان از اسب خود مثلا(۱۰:۱۰) یعنی صخره ایستاده،اینا چیزاییه که اسمهایی که به عناصر طبیعی یعنی اون چیزی که انسانها در گذشتههای دور بیشتر باهاش ارتباط داشته یعنی عناصر طبیعی و فرارودان یا فرارود یعنی آن سوی آمو آن سوی جیحون یا آمودریا،این سرزمین بخشی از آسیای میانه است که پس از اشغال اعراب به ماوراءالنهر معروف شد،شهر های معروف سمرقند و بخارا در این منطقه واقع شدند.حافظ یه شعری داره،اگر اون ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندی اش بخشم سمرقند و بخارا را.به هر حال در این منطقه واقع شده این سرزمین از دیرباز شرقیترین ایالت ایران و از دورهی هخامنشی زیر تابعیت امپراتوری ایران بوده و جزو ساتراپی سقط محسوب میشده.فردوسی دربارهی تغییر نام منطقه بیت زیبایی داره،فرارود را ماوراءالنهر خوان اگر پهلوانی ندانی زبان،پهلوانی یعنی پهلوی زبان پهلوی زبان پارسی دیگه اونایی که زبان فارسی نمیدونن به فرارود میگن ماوراءالنهر منظورش اعرابه،در برابر اومدن آریاییها یا ایرانیان به اقلیم فرهنگی ایران یه جورایی جبهه میگیرن،قابل از این که ایران امروز یعنی همون گربه که ما بهش میگیم بخشی از اقلیم فرهنگی ایران بزرگه یعنی همین قره قالپاق ازبکستان بخشی از ایرانه که فرانسویها بهش ایران خارجی میگن،اگه بخوام خلاصه کنم این میشه،ایرانیها از بخشی از ایران به بخشهای دیگر کوچ کردن کوچشون هم به هر حال داستان مفصلی داره من خیلی کوتاه کردم،دلایل زیادی برای کوچ میارن،خشکسالی کمبود مقطع برای حیواناتشون و مسائلی از این دست به هر حال عدهای از اینها تصمیم میگیرند از قسمت غرب دریای گرگان در گذشتههای دور به دریای مازندران یا دریای خزر میگفتند دریای گرگان،از قسمت غربش میرن توی قسمتهایی که کردستان و آذربایجان و همدان و این حدودا امروزیه در اینجا ساکن میشن که اینها مادها بودند که امپراتوری ماد در ایران بنیان گذاشتن،عدهای دیگهای از قسمت شرق دریای گرگان رفتن به هندوستان و در اونجا ساکن شدند که توی کتاب مقدس هندوها دربارهی این قوم زیاد مطلب وجود داره.باز یه عده دیگه از همون قسمت رفتن توی خراسان بزرگ یعنی همون فرارودان و خراسان امروز ایران و بخش هایی از افغانستان و اینجاها،اینجاها ساکن شدند و اینها پارتیان یا پارتها بودند که حکومت اشکانی رو پایه ریزی کردن،سومین گروه پارس ها بودند که از حواشی دریاچهی ارومیه به سمت جنوب ایران کوچ کردند،در قسمت پارس یا فارس و اینها پارسیان بودن کلمهی پرژن از اینها میاد،پرژن گالف خلیج فارس ازین قوم اسمشون میاد،این ها دو تا پادشاهی تشکیل دادن پادشاهی هخامنشی و پادشاهی ساسانی که بعدا به تفسیر در مورد اینها حرف میزنیم.همونطور که عرض کردم قوم ماد امپراطوری ماد رو بنیان گذاشتن،مشهوری که مردم ماد پیش دیائوکو از بزرگانشون رفتن و ازش خواستن جامعه شون رو رهبری کنه،(۱۴:۳۰) تاریخ نگار یونانی میگه در انتخاب دیائوکو تمامی ساکنان منطقه شرکت داشتند او بعد از رسیدن به قدرت شهر هنگ متنه یا هگمتانه یا همدان امروزی را به عنوان پایتخت انتخاب کرد و پادشاهی ماد رو در سال هفتصد و هشت قبل از میلاد تاسیس کرد،اقوام پارسی آریایی در جنوب فلات ایران ساکن شدند واز این دو قوم دو خاندان بزرگ به شاهنشاهی رسیدند،هخامنشی ها و ساسانیان،پارتها یا اشکانیان که در منطقهی جغرافیایی گرگان و خراسان بزرگ ساکن بودند و امپراطوری معروف اشکانی رو پایه ریزی کردند،پایتخت اولشون شهر نساه که اسبهای معروفی داشته و بعدا هم در مورد این اسبها حرف میزنیم و پایتخت دومشون صد دروازه که بین دامغان و شاهرود امروزه و آخرین پایتختشون تیسفون بوده،دومین حکومت پارس ساسانیان بودند که توسط اردشیر بابکان تاسیس شد که یه جور حکومت تئوکراتیک بود،امپراتوری ساسانی آخرین شاهنشاهی ایران پیش از حمله عراق بود که از سال دویست و بیست و چهار تا ششصد و پنجاه و یک میلادی یعنی چهارصد و بیست و هفت سال در ایران فرمانروایی داشتند.اما اجازه بدید اندکی هم در مورد دین آریاییها حرف بزنیم،اگه خاطرتون باشه در پادکست قبلی ابتدای اون بخشی که مربوط به ورود مسیحیان آمریکایی به ایران میشد چند کلمهای دربارهی نگاه جامعهشناسی به مذهب خدمتتون عرض کردم یعنی مذهب طبیعی و مذهب مکرر،مذهب طبیعی یک سیستم اعتقادیه که انسان خودش و با حیوانیا گیاه و پدیدههای طبیعی دیگه همزاد پنداری میکنه،به عبارت دیگه با این عناصر تعامل داره و اونا به عنوان نماد و نشانش هستند. امیل دورکایم جامع شناس فرانسوی در این زمینه نوشتههای زیادی داره اگه علاقه دارید میتونید مطالعه کنید.دین یا همان مذهب مجرد یا همان مذهب سازمان داده شده یک مفهوم انتزاعیه،یه رشته از دستورات هست که به روشهای مختلفی در فرهنگها و زمانهای مختلف ظاهر میشه و لازم الاجراست،خدا که در مذهب طبیعی به قول سهراب سپهری شاعر پرآوازه ایران در این نزدیکیست لای شب بوها پایه آن کاج بلند روی آگاهی آب و قبله اش هم یه گل سرخه در مذهب سازمان داده شده در قلمروی هست که قابل رویت نیست و دست نیافتنی و هر از چندگاهی فردی از میان آدمیان به عنوان پیامبر ظهور میکنه و دستوراتی از جانب خدا میاره که پیروان یا بندگان خدا باید در اجرای آنها ساعی باشند.پس در نتیجه با این تعریف مختصر میرسیم به مذهب یا همان دین آریایی ها،آریایی ها به خدایی اعتقاد داشتن به نام میترا که در طولانیترین و تاریکترین شب سال یعنی شب یلدا به دنیا آمده بود،نمادش خورشید و یک دین پیشا زرتشتیه،برخی نشانههای پرستش میترا پیش از آریاییها هم به دست اومده شواهد و نشانههاش،بعد از هجوم اسکندر مقدونی و اشغال ایران و شکست هخامنشیان در سال سیصد و سی قبل از میلاد ساختار اجتماعی ایران فرو پاشید و برای مدتها اثری از مهرپرستی یا همین میترائیسم در سرزمین ایران نبود،به جز شاهان و یه سری نوجوایی که در سر مرزهای ایران زندگی میکردند و اعضای اون روز دنیای روم و یونان مثلا آناتولی اون موقع زندگی میکردن،اینها میترا به اصطلاح به میترا اعتقاد داشتند مثلا فرض کن به عنوان نمونه تیرداد اول شاه ارمنستان هنگام تاجگذاری در سال پنجاه و هفت پس از میلاد با آیین مهرپرستی تاجگذاری کرد،از سال صد و سی و شش میلادی به بعد آثار میترا در رم پیدا شده،به خاطر داشته باشید که ایرانیها و یونانیها و رومیها قرنها با هم همسایه بودن در جنگ بودند در تجارت بودن و غیره،این جنگ و تجارت و مسائلی از این دست باعث انتقال میترائیسم به اروپا شد.در سدههای سوم و چهارم میلادی میترائیسم رومی به اصطلاح به اوج خودش رسید بخصوص بین سربازان همونطور که خدمتتون عرض کردم چون سربازهایی که اسیر بودند در ایران به نوعی به هر حال مذهبشان به میرائیسم تغییر کرد تا اینکه کنستانتین امپراتور رم در قرن چهار میلادی مسیحیت را به عنوان دین رسمی اعلام کرد،خوب ایرانیان هم طبیعتا در همان زمان در ایران دین رسمیشون شد زرتشتی هر آنچه که غیر از مسیحیت بود،مسیحیت رسمی یعنی اون چیزی که کنستانتین قبول داشت غیر رسمی شد و سرکوب در ایران هم همینطور غیر زرتشتی ها سرکوب شدند که بعدا در دورهی ساسانی به طور مشخص در مورد این سرکوب ها هم حرف میزنیم،ولی نمادها و پرستشگاههاشون در سراسر اروپا باقی موند حتی بعد از همین به اصطلاح رسمی شدن مسیحیت،بعضی از سنتها آداب و آیین میترائیسم حتی به مسیحیت منتقل شد،مثلا آریایی ها در شب یلدا در کومههاشون درختهای سرو میذاشتن و این سرو رو آذین بندی میکردند و تولد میترا رو در اون شب طولانی جشن میگرفتند خب؟این سرو بعدا تبدیل شد به کاج در مراسم به اصطلاح تولد مسیح در کشورهای اروپا،کشورهای اروپایی و آمریکایی امروزه به کار گرفته میشه این همون سنت میترائیسمی که در مسیحیت میبینید یا مثلا فرض کنید عید پاک اینها شباهت داره به مراسم سیزده بدر ما دریا،اینها چیزهایی که از به اصطلاح میترائیسم به مسیحیت منتقل شده حتی در ارتباط با تولد مسیح هم در زمان کنستانتین بین این فرقه های مسیحی اختلاف وجود داشته همین امروز هم هست ولی با فشاری که دولت کنستانتیناین گذاشته بود مجبورشون کرد که یک روزی رو انتخاب بکنن برای تولد مسیح و اونها اون چیزی که دم دستشون بود همون رو انتخاب کردند یعنی بیش از هشت هزار سال به قول معروف آریایی ها شب یلدا رو به عنوان تولد میترا جشن میگرفتند این ها هم همون شب یلدا رو کردند شب تولد مسیح که بعدها به دلایلی منتقل شد به بیست و پنجم اول شد بیست و سوم بعد بیست و پنجم به اصطلاح ماه دسامبر که اینم باز بین همهی مسیحیا اتفاق نظر وجود نداره کمان که خودتون اطلاع دارید که مثلا مسیحیان ارتودوکس روسیه و یونان هفتم ژانویه تولد مسیح از نظر اونها یا برای ارامنه شیشم ژانویه است،از نظر تاریخ نگاران مسیح تاریخی یک وقتی تو ماه ژوئن به دنیا آمده با همهی این اختلاف نظرهایی که بین خود مسیحیان وجود داشته و داره تصمیم گرفتند که شب یلدا یعنی شب تولد مسیح باشه که بعد ها تغییر پیدا کرد به بیست و پنج دسامبر.این مختصری بود که میتونستم در مورد آریاییها چگونگی مهاجرتشون و مسائل مربوطه توضیح بدم،اینجا اجازه بدید که چند تا اصطلاح رو خدمتتون توضیح بدم که بعدا توی پادکستهای دیگه اومد که میتونه کمکی باشه برای درک راحت تر مطالبی که عنوان میشه،یکیش کلمهی ساتراپ که توی همین پادکست هم ازش اسم برده شد،ساتراپ در هر دو زبان پهلوی و پارسی یعنی شهرب به معنی شهربان اومده و در زبان یونانی به ساتراپ تبدیل شده،به زبان امروزی ساتراپ یعنی فرماندار یا شهردار و ساتراپی یعنی فرمانداری شهرداری.امپراتوری روم،امپراتوری روم همراه با اشکانیان و ساسانیان یکی از ابرقدرت جهان باستان بودند و یکی از قدرتمند ترین ها،در سال سیصد و نود و پنج دو پاره شد امپراتوری روم،دو پاره شدن باعث به اصطلاح دوپارگی فرهنگ و مسیحیت اروپایی شد به این معنا که امپراتوری روم شرقی یا همان بیزانس،بیزانتین نماینده فرهنگ یونانی و کلیسای ارتدکس بود و زبان رایج شم زبان یونانی بود اواخر قرن پنجم امپراتوری روم غربی فرو پاشید یعنی دقیقا سال چهارصد و هفتاد و شش میلادی،امپراتوری بیزانس شامل محدودهی جغرافیایی بالکان آناتولی شامات و مصر از دوران باستان تا قرون وسطی بود و پایتختش(۲۵:۰۹) یا همان استانبول امروزی بود.سقوط قسطنطنیه به دست ترکان عثمانی در سال هزار و چهارصد و پنجاه و سه میلادی باعث نقل مکان کردن تشکیلاتشان به طرابوزان شد و سرانجام در سال هزار و چهارصد و شصت و یک میلادی به دست عثمانیها برانداخته شدن یعنی امپراتوری بیزانس.وصلت های استراتژیک شدیدا عملگرایانه در طول تاریخ حکومتها برای تصویر توسعهی قدرتشون و تداوم اعمال قدرت دست به اقدامات گوناگونی زدن و میزنند یکی از اینها وصلتهای درون خاندانی و برون خاندانی یا به عبارت دیگه از دختر ها و پسراشون به عنوان ابزار استراتژیک در جهت نفوذ و تسلط در دستگاههای حکومتی خارجی به اصطلاح استفاده میکردند.جنگ نیابتی،جنگ نیابتی جنگی که قدرتهای درگیر به جای ورود مستقیم به جنگ از کشورها و یا گروههای مسلح با حمایتهای مالی و تسلیحاتی و تبلیغاتی برای این کار استفاده میکنن،معمولا سرزمینهای کوچک تر و ظعیف تر زمین بازی اینهاست،قدمت این نوع جنگ به اندازهی خود جنگه یعنی حدود بیست و پنج قرن پیش ایران در جنگهای پلوپونزی از این تاکتیک استفاده کرد.زامیاد اولین گروه منسجم و آموزش دیده چریکی که در زمان کوروش تشکیل شد،زامیاد یعنی فرزند زمین جانباز و پیش مرگه.سرباز جنگ نیابتی نیروی نظامی و یا شبه نظامی که در برابر دریافت دستمزد به صورت پیمانکار جنگی عمل میکنه،به عقیده برخی شاید بشه شمشیر به مزدی رو از قدیمیترین به اصطلاح مشاغل تاریخ بشر به حساب آورد،امروزه بیشتر ارتشهای جهان سربازان تفنگ به مزد استفاده میکنند،از معروف ترین تفنگ مزدان اجارهای امروز میشه از لژیون خارجی فرانسه شرکت بلک واتر آمریکا که بعضیا میگن که ثروتمندترین و نیرومند ترین ارتش خصوصی جهانه.سوار زره پوش یا کاتافراکت،سواره نظام سنگین زبده که وظیفشون درهم شکستن آرایش سواره نظامهای سبک بود اونا اولین شهسواران یعنی همون شوالیههای دنیا بودن،واژهی کاتافراکت،کاتا یعنی سراسر،فراکت به معنی پوشیده است یعنی سراپا پوشیده.پس از توضیح این عبارات و اصطلاحات اجازه بدید همهی اونچه رو که دربارهی آریاییها گفتم خلاصه کنم براتون.سرزمین ایران قبل از ورود کوچ مهاجرت از هر زاویه بخوایم نگاه بکنیم محل سکونت افراد و اقوامی بوده که صاحب تمدن درخشانی بودن و مراحل مختلف زندگی رو با توجه به تنوع جغرافیایی این سرزمین سپری کردن یعنی از غار نشینی تا صید و شکار جمع آوری دانه های دریایی،معروف ترینشون هم ایلامی ها هستند و سرزمینی که آریاییها در اون پخش شدن ایران یا سرزمین آریایی نامیده شد،آریاییها شامل سه گروه بودن ماد پارس و پارت،پارس ها در جنوب مادها در غرب و پارتها در شمال شرقی فلات ایران ساکن شدند.نوع زندگیشون کوچ نشینی و دامداری بود چه در دشت و چه در دامنهی کوهها این خلاصهی اون چیزیه که من میتونم دربارهی آریایی ها بگم.