اسب

اسب
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
20:21 00:00

رادیو پنج و یک شماره هجده اسب.رادیو پنجاه و یک جایی که نظریه‌ ژئوپلیتیکی معرفی و کاربرد عملیشون توسط قدرت‌ها تعریف میشه. اسب سفید وحشی (۵۹)اندیشناک سینه‌ی      دشت هاست،اندوهناک قلعه‌ی خورشید سوخته‌ است،اسب سفید وحشی با نعل نقره وار بس قصه ها نوشته به طومار جاده‌ها بس دختران ربوده ز درگاه قرفه‌ها،خورشید بارها به گذرگاه گرم خویش از اوج قله بر کفن او غروب کرد،مهتاب بارها به سراشیب جلگه ها  بر گردن ستارش پیچید،شانه زد.کوهسار بارها به سحرگاه پر نسیم بیدار شد ز حل حله سم او ز خواب.خنجرها بوسه ها پیمان‌ها سوژه‌ی این شعر بلند شاعر دشتستان منوچهر آتشی یه اسبه اونم اسب سفید.شاید بگید که این موضوعی که دارم طرح می‌کنم در مورد اسب چه ربطی به ژئوپلیتیک داره؟به نظر من یه جورایی می‌تونه داشته باشه،اگرم نداشته باشه حداقل این و سهم من بدونید در ستایش اسب.در اساطیر کهن ایرانی اسب جایگاه قابل احترام و ویژه‌ای داره.پژوهشگران اسطوره این و نوعی توتم می‌دونن و سمبل نوعی همزاد پنداری و پرستش در فرهنگ  آریایی.توتم رو معمولا به عنوان یادگار و یادمانی از نیاکان یک ایل عمل‌ میکنه و افراد طایفه توتم رو صاحب نیرویی برای حمایت و حفاظت قبیله میدونن.تو بیشتر فرهنگهای بشری حضور نمادین اسب وجود داره و تعابیر سمبلیک خودش هم داره،مثلا اسب نماد آزادی پایداری پیروزی سرعت سرسختی و غیره است،جایگاه اسب‌های نمادین و افسانه‌ای در روایات زندگی قهرمانان اساطیری در فرهنگ و اقوام مختلف تقریبا شبیه هم اند.مثلا در افسانه‌های هند و اروپایی نشان ویژه‌ی ایزدان آفتاب ماه و باد هست.بعضی از پژوهشگران به خاطر همین استوره ها،همین استوره هایی که خدمتتون عرض کردم یه جورایی گمانه زنی میکنن که هند و اروپایی‌ها نخستین اقوام رام کننده‌ی اسب بودند.یونانی‌ها معتقدند که اسب و نپتون ایزد آب ها آفریده،یه ایده‌ی همگی دیگه هم اینه که بین اسب و دریا رابطه‌ی ویژه‌ایه مثلا در اساطیر ایرانی به شکل اسب سپید و اسب سیاه یعنی روز و شب برای دستیابی به آب‌های بارور در ترانه‌ی اقیانوس آسمان در اومده مثلا و نمونه‌ی اساطیری اسب رو برآمده از اقیانوس بی‌کران میدونستن و جالب اینه که هر یک از اجزای بدن این موجود زیبا و شکیل و به یه عامل آبگون تشبیه می‌کردند،از نظر اون ها سرعت و قدرت و شیهه و خروشش و حتی انحنای تنش در ناحیه سر و سینه و گردنش به امواج خروشان سریع و کوبنده‌ی دریا تشبیه میکردند و اونو موجودی زاده‌ی اقیانوس می‌دونستن.در اساطیر یونان پگاسوس اسب بال دار از کلمه یونانی پگه به معنی چشمه اومده و پهلوانش هم اونو در کنار چشمه‌ی پیرنه پیدا می‌کنه.چشمه اینجا دریا و اقیانوس اونجا در فرهنگ ایرانی.اسب آشیل در ایلیاد هومر مثل رخش،اسب رستم در شاهنامه یه جورایی قدرت پیشگویی از حوادث داره،هردوشون حوادث رو پیشگویی میکنن.از معروفترین نمادهای اسب جنگی اسب معروف (۶) یا همان جوجن هورس در حماسه‌ی ایلیاد هومر هست که،داستانش اینه که تو جنگ یونان و تروا به عنوان یه تله‌ی پنهانی یا همون بوبی ترب استفاده شده و همین تاکتیک باعث پیروزی یونانیا و ورودشون به دژ تروا میشه.داستانش اینه که یونانی ها بعد از محاصره بی‌نتیجه تروا که یکی از این شهرهای باستانیه در آناتولی ترکیه است پس از محاصره تروا یک اسب چوبی بسیار بزرگی درست کردن که یه تعداد از نیروهای ویژه شون رو تو اون اسب چوبی مخفی بکنن.یونانی ها اینجوری وانمود کردند که منطقه رو ترک کردن و ارتش تروا به نشانه پیروزی خودشون و شکست یونانی ها این اسب چوبی رو به داخل شهر بردن.شب که میشه نیروهای ویژه یونانی از اسب چوبی می‌زنین بیرون و دروازه‌های شهر رو برای نفرات ارتش یونان که کمین کرده بودند باز میکنند.ارتش یونان با حمله‌ی غافلگیرانه‌ شبانه پس از تخریب شهر تروا با پیروزی قاطع جنگ و تموم میکنه.حالا اجازه بدین از اسب و خیال و افسانه پیاده بشیم و به حضور اسب در زندگی و تاریخ انسان یه کمی بپردازیم.آغاز نقش آفرینی اسب در فرهنگ باستان با قربانی کردنش بوده،با اهلی شدن اسب تحول عظیمی در حمل و نقل و کشاورزی و کارآفرینی آغاز شد مثلا سوارکاری یعنی رسیدن سریعتر انسان و کالا از نقطه ای به نقطه دیگه،یعنی تولید نوعی پوشاک جدید برای اسب و سوار،از طرح و تولید زین تایرا یا نعل،افسار و غیره هم و همه یعنی به وجود آمدن مهارت‌ها و تولیدات جدید در این عرصه ها. در هر حال این مثال و نمونه‌های دیگه اهمیت بی شمار این موجود زیبا و نقش مستقیم و غیرمستقیم اون در حیات اقتصادی سیاسی و فرهنگی جامعه رو نشون میده مثلا در هنر سکاها اسب نقش موثری داشته،بسیاری از لوازم زینتی اونا نقش اسب رو روشون داره،ایجاد چرخ و گردونه ودر نتیجه‌ی گاری و درشکه تحول عظیمی در زندگی بشر داشته.دیاکونوف میگه در اواخر هزاره سوم تا هزاره اول قبل از میلاد پیدا کردن مقدار زیادی ابزار آلات مربوط به اسب مثل زین و یراق و لگام و نشانه‌های به اصطلاح مشابه سر اسب در قبور لرستان نشانه‌ی اهمیت اسب در زندگی مردم این منطقه است که حتی همین امروز هم می‌بینیم.اسم و اسب به نقل از استاد پورداوود،نقل به مضمون میکنم طبیعتا.ایرانی ها از کهن‌ ترین ایام همانطور که عرض کردم با اسب آشنایی داشتند و پرورش شون می‌دادند،نمونه‌اش نام‌های بزرگ ها و پادشاهان واقعی و افسانه‌ای که با اسم اسب همراهه،مثلا نام چهار نفر از نیاکان زرتشت با واژه‌ی اسب همراهه،پوروشسب اسب به معنی اسب پیر،این فکر می‌کنم نام پدر زرتشت بوده.یا مثلا گرشاسب یا گرشاسب یعنی دارنده اسب لاغر،ارجت اسب یعنی همون ارجاسب یعنی دارنده اسب ارجمند،اورات اسب یعنی همون لهراسب یعنی دارنده اسب تند رو و غیره… استرابو جغرافی دان فیلسوف و تاریخدان یونان میگه بازم نقل به مضمون:در ایران باستان اسب های خاصی به نام نیسائی یا نسائی پرورش داده میشده که در تحمل و قدرت و زیبایی بی‌نظیر بودن.آقای استرابو از دو نساء حرف میزنه یکیش در ارمنستان اون یکی در قلمرو ماد ظاهرا که در آخور پادشاهیش از این اسبان یعنی اسب نسائی نگه میداشتن،اسب و شغل و کارآفرینی بازم به نقل از استاد پورداوود:بیطار که ما امروزه بهش دامپزشک میگیم معادل هیپاتروس،هیپاتروس یه کلمه یونانیه،هیپوس یعنی اسب،آیاتروس به معنی پزشکه یعنی پزشک اسب.هزینه‌ی بهبودی بیماران در اون موقع ها  بر اساس ثروت و موقعیت اجتماعی پرداخت میشده مثلا پرداخت هزینه‌ی بهبودی همسران شهردار و فرماندار و استاندار به ترتیب یک مادیان یه شتر ماده بوده،بررسی شیوه‌ی معاش و اقتصاد حاکم بر جوامع باستان نشون میده که اقتصادشون کشاورزی دامداری و مبتنی بر اقتصاد معیشتی بوده که تو اون اسب نقش مهمی داشته،مثلا نگهداری،استفاده و تیمار اسب باعث آفرینش شغل‌هایی مثل میرآخور بیتار نعلبند پالاندوز و آهنگر و غیره شده،در دوران اشکانیان امیرآخور مسئولیت تشکیلات دامپزشکی و دامپروری امپراطوری رو داشت.میرآخورا تحت مدیریت امیر آخورا کارمیکردن،از افراد بالای دولت و ارتش بودن.مکانیزم داد و ستد و بیزنس مبادله‌ی جنس با جنس بود که اسب از گرون‌ ترین هاش بود.اسب ثروت اصلی و عمده رو تشکیل میداد،دام بیشتر یعنی ثروتمند تر.اصطلاح مال دار برای نشان دادن توان مالی  یه نفر گواه این قضیه است.اهمیت صلابت از نظر اقتصادی موجب اختراعات مهمی مثل نعل های میخ دار شد،صنایع دستی و هنرهای بومی تحت تاثیر قرار گرفتن.نقش اسب بر روی سفالینه‌ها انواع مهرها و لوازم زینتی در این دوره رواج داشته،باج و خراج و هدایا معمولا اسبان زیبا و تندرو بودن،حمل و نقل و کشت مزارع و تهیه‌ی یونجه برای اسب‌ها تحول بزرگی در کشاورزی بود که هنوز هم در مناطقی از ایران رواج داره.و اما قسمتی که فکر میکنم یه جورایی به بحث کلی ما ژئوپلیتیک ارتباط پیدا میکنه اسب‌ها و جنگ‌ها هستند.اگرچه تمدن ایران و رم در جنگ‌ها معمولا از پیاده نظام استفاده می‌کردند ولی طبیعیه که برای حمل و نقل و حمل و نقل به اصطلاح ابزار و ادوات جنگی و افراد به اسب احتیاج داشتن،این احتیاج شاید تا امروز هم ادامه داره.یکی از معروف‌ترین‌هاش در قرن بیستم استفاده از اسب برای حمل ادوات جنگی نبرد دین بین فو،دین بین فو یه دشتیه توی ویتنام شمالی نزدیکای مرز لائوس،این دشت همان مکانیه که ارتش ویتنام  به رهبری ژنرال جیاب به حضور استعمار فرانسه در هند و چین نقطه‌ی پایان میزاره.داستان از این قراره که سال هزار و نهصد و پنجاه و سه فرانسه که قدرت استعماری در منطقه هند وچین بوده تصمیم میگیره که به اصطلاح درس جانانه‌ای به ویتنامی ها بده در اون منطقه مشخصا در دین بین فو،ولی ویتنامی ها یعنی ژنرال جیاب و نیروهاش به صورت شبانه با به اصطلاح کندن تونل و استفاده از دوچرخه و به خصوص اسب،قطعات سلاح‌ها رو به جنگل منتقل کردن یعنی نه سلاح های کامل،قطعاتش رو تیکه تیکه،در مرکز فرماندهیشون در جنگل دوباره این سلاح‌ها رو سر هم کردن و بدون اینکه فرانسوی ها از این قضایا اطلاعی داشته باشند و سرانجام در ماه می هزار و نهصد و پنجاه و چهار در یه حمله قافل گیرانه با استفاده از اون تونل ها و توپ خانه هایی که اون بالا مستقر کرده بودند تو جنگل پس از وارد کردن تلفات زیاد فرانسوی‌ها رو وادار به تسلیم می‌کنند و این آغاز خروج به اصطلاح امپراطوری فرانسه از هند و چین بوده.یکی از دلایل استفاده نکردن اسب‌ها در آغاز این تمدن‌ها یعنی تمدن ایران و رم در نبرد هاشون نبود تکنولوژی بوده،تکنولوژی اون موقع یعنی زین و  یراق و غیره…که به محض اختراع اسب ها رکن اساسی نبرد یک سرباز رو در میدان جنگ تشکیل میداد که خودش تحول بزرگی بود در فنون جنگی اون زمان.اولین بار ایرانیا و مقدونی ها بودن که از سواره نظام در حد محدودش در نبرد ها استفاده کردن.قرن‌ها گذشت تا واحدهای سواره نظام با دیسیپلین های مخصوص نظامی به وجود اومد.در سرزمین‌های خشک فلات ایران امپراتوری ایران با استفاده از سوار نظام به قدرتی بلامنازع تبدیل شده بود.از نژادهای متفاوت اسب در این امپراتوری در حال گسترش که در خدمت نظام قرار گرفتن اسب نسائیه،ساتراپ های باختر ماد و سلوکیه هزاران اسب هدیه‌ی شاهنشاهی هخامنشی میشد،اسب پارسیان،حیوان باشکوهی بود یعنی همان اسب نسائی در همه‌ی رنگ ها پر قدرت تیز پا و اسب سواره نظام  که از چین تا اسپانیا و رم طرفدار داشت و خواهم داشت مثلا هان وو تی امپراطور چین پس از وارد کردن اسب پارتی یعنی همون اسب نسائی چنان تحت تاثیر قرار گرفته بود که اسمشون گذاشت اسب‌های بهشتی،heavenly horses.همونطور که در قسمت جنگ‌های نامنظم توضیح دادم این اسب ها سلاح عمده‌ی شکست کراسوس در سال پنجاه و سه قبل از میلاد توسط سپهبد سورنا بوده.مهمترین دلیل دوام پنصد ساله‌ی اشکانیان به کارگیری اسب در نبردهاشون بود،اونا در تاکتیک و سازماندهی نظامیشون بسیار ماهر و صاحب مربیان درجه یک در عصر خودشون بودن.داستان تیر پارتی یا همون شلیک اشکانی رو قبلا براتون توضیح دادم.بین سال‌های دویست و بیست و چهار تا ششصد و پنجاه و یک بعد از میلاد یعنی زمان امپراطوری ساسانی ارتششون مجهز به ارابه‌های جنگی بودند،آنها مدل سازماندهی نظامی اشکانیان و یعنی سواره نظام سنگین و کماندار سبک به اصطلاح از این مدل استفاده می‌کردند،اسبها مجهز به زره پوش و سایر سلاح‌ها بودند و در واقع مثل یک تانک زره پوش به پیاده نظام نیروی مقابل حمله میکردند،با چنین تشکیلات نظامی اسب محور اونا قادر شدند به مدت چهارصد سال علیه رومی ها بجنگند. مجسمه  خسرو پرویز پادشاه مشهور ساسانی روی اسب معروفش شبدیز رو میتونید روی طاق بستان ببینید.در خاتمه باید بگم که در قرن بیستم و بیست و یکم هنوز اسب در مناطقی برای مقاصد خاص نظامی جنگی استفاده میشه مثلا ملیشیای جانجورید در دارفور سودان تماما از اسب استفاده میکردن یا مثلا تیم گشت ارتش افغانستان  در کوه‌های صعب‌ العبور به اصطلاح این کشور هنوز از اسب استفاده‌ میکنند.

Radio51_Admin وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *