اشکانیان

اشکانیان
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
34:35 00:00

رادیو پنجاه و یک شماره‌ی شانزده اشکانیان.رادیو پنجاه و یک یعنی محل تلاقی جغرافیا و سیاست بی هیچ نگاه جانبدارانه از قدرتی سیاسی.تو این پادکست می‌پردازیم به اشکانیان یا همون سلسله شاهنشاهی که در ادبیات سیاسی غربی‌ها به پارتیان مشهورند،تمرکز ما تو این پادکست و این پادشاهی سر سه موضوعه،جنگ پارتیزانی یا همون جنگ نامنظم،تشکیلات اطلاعات و ضد اطلاعات اشکانیان و جاده‌ی ابریشم.با توجه به جنگ‌های طولانی اشکانیان با سلوکیان و پس از اون رومی ها و تمرکزشان روی تجارت و گمرک داشتن یه دستگاه جمع‌آوری اطلاعات حساس ضروری بود،اونا با کنترل سرزمین‌های حائل بین چین و رم عملا مانع تجارت مستقیم اونا میشدن و درآمد هنگفتی از گمرک ها نصیبشون میشد،برای رسیدن به این هدف دستگاه اطلاعات و ضد اطلاعاتشون بهترین و کاراترین اهرم شون بود. اولین بار ارشک در جنگ سلوکیا از این دستگاه اطلاعاتی استفاده کرد،جانشین‌ هاش هم انرژی زیادی در گسترش این دستگاه عریض و طویل به قول معروف خرج کردن،یه سازمان فرعی در مجموعه‌ی تشکیلات اطلاعاتی به وجود آوردن به نام سازمان چشم و گوش شاه،بله سازمان چشم و گوش شاه اسمشه،این سازمان علاوه بر کنترل مسائل سیاسی رو مسائل تجاری اقتصادی هم نظارت داشته،می‌خوام این و بگم که این سیستم اطلاع رسانی از بدو تاسیس تا سقوط سلسله اشکانی نقش مهمی در همه‌ی ابعاد حکومتی شون داشته.اطلاع دارین که ایران از نظر جغرافیایی چهارراه آسیا به اروپا و آسیای میانه به خلیج فارسه،این موقعیت استراتژیکی یکی از مهمترین دلایل یورش‌های اقوام و قبایل گوناگون و بعدها دولت ملت ها بود به اون چیزی که فلات ایران میگن.درست به همین دلیل جغرافیایی،به همین دلیل جغرافیایی سیاست خارجه ایران در تمام طول حیاتش و به منظور دفع این حملات سعی در گسترش مناطق هایل و در نتیجه گسترش مرزهاش در شرق و غرب تا آبها و مناطق صعب‌العبور داشت.برای راندن مهاجمین به ماورای مرزها و اهداف استراتژیک دیگه‌ی دولت هاشون از دستگاه‌های جاسوسی و ضد جاسوسی بهره‌ گیری می‌کردند.برای اشکانیان سرزمین پارت صرفا یک جغرافیا نبود یه مفهوم قوی تمدنی با خودش حمل میکرد.جغرافیا و تاریخ نشون میده که راه در استراتژی سیاسی اقتصادی فرهنگی نظامی و دیوان سالاری ایران نقش بسیار بسیار مهمی داشته،از جاده‌ی ابریشم گفتم،جاده‌ی ابریشم یه مفهوم تقریبا جدید یا میشه اینجوری گفت،این اصطلاح رو ریشتهوفن جغرافی دان و استاد جغرافیا و مولف به اصطلاح اطلس جغرافیاست،آیک لمانی بود این اصطلاح رو به کار گرفته در توصیف راه‌های تجاری میان چین آسیای مرکزی و غرب،اون این اصطلاح رو درست کرد ولی اگه به تاریخ ایران مراجعه بکنیم این راه شاهی بود که به ابتکار و برنامه‌ی داریوش بزرگ ساخته شد راه شاهی.در حقیقت این اولین شاهراه بین‌المللی بود که ساخته شد،این راه یا همون جاده شهر سارد مرکز فرمانداری لیدیه در کرانه‌های دریای اژه یعنی حدود های میشه گفت ازمیر کنونی پس شهر سارد رو از این مسیر و پس از گذشتن از به اصطلاح کاپادوکیه که باز الان در ترکیه مرکزیه و اربل یا همون اربیل کردستان عراق به پایتخت‌های هخامنشی بابل شوش و آخر خطش یعنی پارسه که همون پرس پلیس یا تخت جمشید باشه وصل میکرد،این یه مسیرش بود،مسیر بعدی شوش و بابل و به اون یکی پایتخت هخامنشی ها یعنی هگمتانه یا همان اکباتان یا همدان وصل می‌کرد و از همدان به ری و به دامغان و پارت یعنی خراسان می‌رسید. از اینجا دو شاخه می‌شد یک خط جنوبی داشت که می‌رفت به سمت هرات قندهار کابل و می‌رسید به پنجاب و هند و به ایران وصل می‌کرد،خط شمالیش هم از بلخ و فرارود رد می‌شد و به خاور دور می رسید.این شبکه عظیم راه یا همین راه شاهی باشه اهمیت بسیاری برای به اصطلاح امپراطوری هخامنشی داشت و امپراطوری های بعدی.همانطور که عرض کردم اهمیت نظامی امنیتی راه شاهی خیلی بالا بود و به اصطلاح پشت احداث اون یه جور تفکر استراتژیک هوشیارانه‌ای خوابیده،منظورم اینه که مهمترین کارکردش،کارکرد این راه می‌تونست جابه‌جایی صحیح ارتش باشه و داشتن یک جوری میشه گفت اشراف بر تمام نواحی ایران زمین از نظر اقتصادی تجاری شاهراه به اصطلاح داد و ستد جهان ایرانی با سرزمین‌های دور و نزدیک اون دوران بود.پس از هخامنشیان و در عصر وارثان اسکندر مقدونی یعنی سلوکیان راه شاهی به جاده‌ی ابریشم تکامل پیدا کرد و در زمان اشکانیان شاهراهی شد که چین رو به ایران و رم پیوند میداد.جاده ابریشم مهمترین شاهراه بازرگانی تاریخ انسانه،مهمترین شاهراه بازرگانی تاریخ انسانه.بعدها درباره‌ی یه جاده‌ی ابریشم جدید هست که چین پروژش رو شروع کرده یا در دست داره که بعدها در برنامه‌ها آینده در پادکست‌های آینده در مورد جاده‌ی ابریشم جدید مفصل حرف میزنیم،و اما دستگاه اطلاعاتی هخامنشیان در کنترل امور عمومی قلمروشان چگونه بود.دستگاه جاسوسی و اطلاعات و جمع‌آوری اطلاعات از سرزمین‌های دیگه همیشه مورد توجه به اصطلاح زمامدارای حکومت‌ها در ایران بود،اشکانیان خودشون یه جوری میراث‌ دار تشکیلات امنیتی اطلاعاتی ایلامی هخامنشی یونانی و سلوکی و بابلی بودن یعنی از اونها به نوعی اینارو به ارث بردن.اینجوری میشه گفت که از زمان هخامنشی ها برای کنترل اوضاع احوال از دستگاه اطلاعاتی استفاده می‌کردن،اون دستگاه اطلاعاتی چی بود اسمش بود چشم و گوش شاه،کار تعقیب و مراقبت،گزارش‌ دهی بسیار دقیق اجرا می‌شد.مسافران مهاجران پناهنده‌ها که وارد شهر می‌شدن کاملا تحت نظر بودن که جاسوس توشون باشه و اطلاعات نظامی سیاسی اقتصادی امنیتی اشکانیان رو به اصطلاح به گوش دشمنشون برسونه.حالا یه نمونه از کار دستگاه اطلاعاتی اشکانی براتون میگم که جالب به نظر من،در زمان فرمانروایی مهرداد دوم سولانا کنسول رومی به آسیای صغیر لشکر کشی کرد،وقتی دستگاه اطلاعاتی مهرداد دوم از این حمله با خبر شد سفیری رو به اصطلاح فرستاد به نام اورو بازه،این سفیر رو فرستاد که با سولانا ملاقات بکنه،این ملاقات توی سال نود و شش میلادی رخ داد.براساس اطلاعات برخورد سولانا با سفیر اشکانی حالت تحقیرآمیز داشت،این ماجرا توسط همون تشکیلات چشم و گوش شاه به دربار اشکانی گزارش شد و نتیجه معلومه سفیر بیچاره مورد خشم دربار قرار می‌گیره و جانش رو از دست میده.در زمینه‌ی اون چه که امروز بهش economic espionage یا همون جاسوسی اقتصادی معروفه می‌تونم براتون این داستان و تعریف بکنم.بان‌ ژائو سفیر چین و اطرافیانش به منظور دور زدن تشکیلات مرکزی امپراطوری به یکی از ساتراپ های نسبتا خود مختار در تماس بودند و سعی می‌کردن با اونها معامله کنن.اسم این ساتراپی که یه پادشاهی نسبتا خود مختاری داشت پادشاهی میسان یا میشان بود که یونانی‌ها به اون خاراسن می‌گفتند،این شهر در ناحیه میان‌ رودان یا همون بین‌النهرین و نزدیکی‌های خلیج فارس قرار داشت،به نظر میرسه که چینی‌ها در شهر خاراسن توی تله‌ی اطلاعاتی اشکانی ها افتادن و آنها عوض داد و ستد با رهبران اون پادشاهی در حقیقت با ماموران مخفی دستگاه اطلاعاتی در حال معامله بودن نه با بیزنس من های واقعی به اصطلاح شهر خاراسن،در هر صورت حرکات دستگاه جاسوسی اشکانی باعث شکست سفرای چینی شد.حالا به خلاصه از نوشته‌های تاریخ‌ نگار معروف یونانی یعنی پلوتارک و دیاکونوف خاورشناس روسی درباره‌ی استراتژی نظامی اشکانیان.پلوتارک در جریان نبرد ارد و کراسوس به فرماندهی سپهبد سورنا به جنبه‌های ضد اطلاعات ارتش ایران اشاره می‌کنه،او میگه یه سردار عرب به نام آریام وارد اردوی نظامی رومی‌ها می‌شه این فرد از قرار معلوم در گذشته‌ها در یکی از واحدهای نظامی پمپی که نفر دوم از اون سه نفر بوده از به اصطلاح سرای سه گانه خدمت می‌کرده و رابطه‌ی خوبی هم گویا با او داشته به همین خاطر کراسوس هیچ شکی نمی‌کنه و به هر حال پذیراش میشه،نکته اینجاست که در دوران بعد از خدمت،بعد از خدمت با پمپی در واحد های اون این آقا یعنی این فردی که اسمش آوردم آریام یه جورایی تمایل پیدا کرد به فرماندهان ایرانی و ارتباطات محکمی با اون ها داشت،نتیجتا فرماندهی عملیات ایران با استفاده از آریام یک نقشه‌ای طراحی کردند که کراساس رو از سواحل و حواشی رودخانه‌ها به بیابونا و شنزارها بکشونن و به نیروهای اون تو کویر حمله کنن،برای این که اگه به آب دسترسی میداشتند طبیعتا میتونستن تجدید قبا کنن،برای این کار اینا یه نقشه‌ای رو ریختن با هم،آریام به کراسوس گفت که شاه پارت تمام دارایی‌های نفیسش رو برداشته و قصد فرار به طرف سیستان یا استرآباد داره،پس ما باید قبل از اینکه اون قباش رو جمع‌آوری کنه غافلگیر کنیم،البته اینا رو همه رو پلوتارک میگه که من نقل به مضمون دارم میکنم،اونا یه روز تمام تو بیابون های اطراف شهر حران مشغولش کردند و قبل از شروع نبرد فرستادگان یا سفرایی از جانب پادشاه اشکانی جهت دیدار با کراسوس فرستاده میشن و با احترام ازش میخوان که شما به خاطر کهولت سنتون و از اینطور چیزا می‌تونید که بدون هیچ گونه مشکلی عبور کنید و کسی مزاحم شما نمیشه و می‌تونید تشریف ببرید رم اما کراسوس شدیدا عصبانی شد و با خشم و غضب برگشت گفتش که:جواب شاه را در سلوکیه خواهم داد،یکی از این به اصطلاح فرستادگان یا همان سفرا لبخندی زد کف دستش رو برد جلوی صورت کراسوس و گفت:اگر در کف دست من مویی دیدی سلوکیه را هم خواهی دید،و این سفرا بعد از این داستان به دربار برمی‌گردند و پیام میدن به شاه که باید برای جنگ آماده شوید.اشکانیان تشکیلات اطلاعاتی بسیار دقیقی داشتند که در جریان دسیسه چینی های حکومت سه نفره روم یعنی پمپی سزار کارسوس خیلی عالی عمل کردن تو اون رابطه،مثلا پاسخ همین تحقیرآمیز سفیر اشکانی به کراسوس رو در همه جا پخش کردن.در منطقه میان‌ رودان هم دستگاه اطلاعاتی اشکانی بسیار فعال بود علاوه بر اون چیزی که در ارتباط با کراسوس خدمتتون عرض کردم.نفرات اطلاعاتی دستورات رو به شاهان محلی می‌رسوندند،اونها هم با سازمان اطلاعات دربار اشکانی همکاری‌ میکردن حتی یهودی ها،یهودی ها نیز با او همکاری می‌کردند.این شاهان منطقه ای قلمروشان شمال میان‌ رودان یا همان بین النهرین بود و پوشش اطلاعاتی جنوب میانرودان رو چاپارها و عناصر محلی انجام میدادن.تشکیلات اطلاعاتی در زمان لشکرکشی تراژان به قلمرو امپراطوری هم فعال بود در اون موقع.طبق منابع سازمان اطلاعات اشکانیان  تجهیزات ارتش و سرمایه‌گذاری‌های تراژان را برای حمله به قلمرو ایران گزارش کرده بود،ایران در جریان بود،به نظر میرسه که استراتژی نظامی اشکانیان این بوده،به کارگیری تاکتیک تله‌ی پنهانی یا همون بوبی ترم.اونا دشمن رو به درون خاک خودشون کشوندن و با محاصره همه‌جانبه بهشون حمله کردند در عین حال با ایجاد شورش‌های همزمان و هدایت شده در بعضی از تون ساتراپی ها کمبود شدید آذوقه پس از رسیدن به خلیج فارس و پیشرویش به شهر تیسفون ایجاد کردند که یک استراتژی حساب شده با تاکتیکی مناسب بود که سرانجام باعث شکست تراژان و نیروهای رومی میشه.خیلی بیشتر از اینا میشه از دستگاه اطلاعاتی اشکانیان حرف زد ولی برای اینکه پیش از این خستتون نکنم چون جنگ‌های نامنظم رو هم باید پوشش بدیم می‌خواستم یه نتیجه‌گیری کنم که جغرافیای ایران همیشه‌ی تاریخ حکومت‌های شکل گرفته در درون خودش رو تحت تاثیر قرار داده،نقش جغرافیا در تصمیم‌گیری حکومت‌ها،همیشه تاریخ سیاست خارجی ایران زمین بر ایجاد سرزمین‌های حائل و گسترش‌های فرامرزی به عنوان یک اصل تاکید داشته.تسلط بر راه‌ها یعنی راه شاهی و ابریشم،رسیدن به دریای مدیترانه،دستیابی به مراکز تجاری آسیای‌ صغیر،بودن پل در شرق و غرب اساس سیاست اشکانی ها بود برای رسیدن به این اهداف طبیعی بود که روی یک سازمان کارآمد اطلاعاتی سرمایه‌گذاری کنند،این سازمان ترکیبی بود از تجربیات بهره‌گیری شده از هخامنشیان در جنگ‌ها به خصوص جنگ‌های پلوپونزی،تجربیات خودشان با سلوکی ها و رومی ها نتیجه اینکه اونا با گسترش به اصطلاح سیستم اطلاعاتی که به ارث برده بودند تلاش کردند با کنترل راه‌های تجاری جلوگیری از تجارت مستقیم چین و رم درآمدهای هنگفتی به خزانه وارد کنند،بخش عمده‌ش از طریق تشکیلات اطلاعاتی و جاسوسی به دست میامد،سازمان چشم و گوش شاه به امور سیاسی نظامی هم نظارت داشت.در طول تاریخ جنگ‌های فراوانی جهت تسلط راه‌های استراتژیک نظامی تجاری صورت گرفته.قدرت و اعمال اون با بازوی نظامی و سیاسی با استفاده از ابزار دیپلماسی فراموش نکنید که اطلاعات ضد اطلاعات هم بخشی از این ابزاره چه در زمان جنگ و چه در صلح به خوبی به کار گرفته می‌شد،خبرهای مخفی جمع‌آوری شده از طریق افرادشون در مکان‌های مختلف تاثیر به سزایی در نتایج حاصله در حوزه‌ی دیپلمات تجاری و نظامی داشته.اشکانیان به کمک سازمان‌های اطلاعاتیشون همیشه تونستند رومی‌ها رو آن سوی فرات متوقف کنند یا با تاکتیک تله‌ی پنهانی اونا رو داخل حوزه‌ی عملیاتی خودشون بکشونن و بعد پاتک کنن، یا مثل کراسوس فریبش بدن و تو بیابون ها سرگردون نگه دارن و بعد حمله کنند و در هر حال شکستش بدن.مامورانشون اهل خطر بودن از هر صنفی از تاجر تا سفرا،زنها و صاحبان حرفه‌های مختلف می‌تونستن منبع ارزشمند اطلاعاتی برای فرمانروایی شون باشن،همانطور که قبلا هم عرض کردم نمونه‌های زیادی از اقدامات اطلاعاتی اشکانی میشه ارائه کرد که در تعیین سرنوشت جنگ به سود سپاه اشکانی نقش اساسی داشته و در منابع یونانی و رومی به تفصیل در این باره صحبت شده.خلاصه این که سازمان‌های اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی اشکانیان از کارآمدترین‌ها در تداوم حیات سیاسی اشکانیان و برتری نظامی اقتصادی اونا در برابر رقبای قدرتمند منطقه‌ای و جهانی بودن. و اما جنگ‌های نامنظم یا پارتیزانی یا همان جنگهای نامتقارن،بر خلاف دشمنان سابق رومی ها در قرون گذشته این دفعه اونا با یه نیروی رزمنده‌ای روبه‌ رو بودند که با همشون فرق داشت،سواران سبک‌ پای کماندار که به ضربات کاری اونا در ادبیات سیاسی غرب اصطلاح مخصوصی وجود داره بهش میگن:پاشن شات تیر اشکانی،این سوارکاران تیزپا و کماندارا خط اول جبهه از تاکتیک رزمی معروفی به نام تاکتیک زیگزاگی یا همون قیقاجی استفاده می‌کردند.هیله رزمیشون اینجوری بود،با سرعت تمام به سمت پیاده نظام سنگین طرف مقابلشون یعنی رومی ها می‌تاختند و اونا رو تحریک به حمله می‌کردند و خودشون از جهت‌های مختلف میدان حمله می‌کردند و پراکنده می‌شدن و تمرکز سپاه مقابل و درهم‌ میشکستن،هنگامی هم که عقب‌نشینی می‌کردند یا در حال عقب‌نشینی بودند با اسب‌های سبک  وزن و تیز پاشون سرشون رو برمی‌گردونن و از روی شونه‌هاشون به سربازان مقابل تیراندازی می کردند و اونا رو از کار مینداختند،سربازان رومی به دلیل سنگینی ابزار جنگیشون قابلیت تحرک شون رو از دست داده و تبدیل به به قول معروف سیبل سربازان اشکانی میشدن.آقای متیو مریقی کارمند دفتر امور بین‌الملل نیروی هوایی آمریکا در مقاله‌ای اسم مقاله،درس‌هایی از تاریخ شکست رومیان از دست پارت‌ها که در سال دو هزار و چهارده در وبسایت مرکز بین‌المللی امنیت کشتیرانی به چاپ رسانده می‌نویسه،من اون قسمت انگلیسیش رو اول میخونم بعد براتون ترجمه می‌کنم:(۲۴:۰۸)ترجمه خلاصش این میشه،هراس از کمانداران سواره نظام برابر ترسی ست که می‌شود از موشک‌های میانبرد مدرن داشت،تحرک پایداری سطح بالای آنها می‌توانست در برابر موجودیت کند منظور واحدهای سنگین اسلحه رومی‌هاست،تقریبا بی تنبیه بماند یا مصون باشد،این تکنیک‌ها برای مناطق باز و پهناور مرز اشکانیان و رومی‌ها ایده‌آل بود پایان ترجمه.تمرکز استراتژیک اشکانیان بی‌نظیر بود اونها هیچ وقت رویای به اصطلاح فتح رم رو در سر نداشتن،هیچ وقت تو سرشون نبود که رم رو فتح کنن، استراتژی شون مقاومت بود،مقاومت در برابر رومی‌ها.طوری عمل می‌کردند که زمانش رو خودشون تعیین‌ میکردن،هر وقت رم از نظر سیاسی ضعیف میشد فرصتی بود برای امتیازگیری اشکانیان.به خاطر داشته باشید سازمان اطلاعات کارآمدی داشتند.اشکانیان منابع خودشون و بیخودی برای جنگ به خاطر جنگ هدر نمی‌دادند،با ایجاد یک قدرت بازدارنده و قوی و انتخاب محل مناسب نبرد همواره تونستن محاسبات رومی‌ها رو در دخالت در امور ایران بهم بریزن،آقای متیو مریقی مقاله‌اش رو با این جملات شروع می‌کنه،مقاله ای که قبلا حرفش رو زدم،حالا فقط یه تیکه کوتاهش رو میخونم بقیشو همینجوری فقط براتون ترجمه می‌کنم انگلیسیش رو دیگه نمیخونم،(۲۶:۱۷)آهن ها طلا رو توی حلقش فروکردند سرش رو بریدن و به عنوان هشدار برای دیگران پس فرستادنن،منظور کراسوس، در جنگ حران به دست سپاه ایران که به فرماندهی سپهبد سورنا شکست خورد و به هر حال کشته شد و سرش رو بریدن،اشارش به اونه و بعد ادامه میده تو این مقاله میگه که نه این صحنه آخرین قسمت بازی تاج و تخت نیست،شما حتما همتون می‌دونید اگه اونایی که نمی‌دونن سریال تاج و تخت یک سریال تخیلی آمریکاییه از قرار طرفداران زیادی هم تو دنیا داره،این سریال به اصطلاح پر از انواع خشونت و شهوت که جوایز زیادی هم گرفته،ظاهرا در هر اپیزودش سیزده تا چهارده تا مرگ و به نمایش میزاره،به هر حال،میگه که نه این صحنه‌ی آخرین قسمت بازی تاج و تخت نیست،این صحنه‌ی قتل مارکوس کراسوس ثروتمندترین مرد رم عضو اولین حکومت سه نفره همراه ژولیو سزار مردی که قائله‌ی دزدان دریایی در مدیترانه پایان داد هست که با بزرگترین چالش رومیان در شرق یعنی پارت بود که به پایان نادرستش رسید.رومیان تا قبل‌ از حمله‌ی حران و مرگ کراسوس به سیاست و تاکتیک‌های جنگی پارتیان یعنی همون جنگ های نامنظم در جاهایی خوندم ولی صد در صد مطمئن نیستم،میگن کلمه‌ی پارتیزان،جنگ‌های پارتیزانی از پارت میاد یعنی پارت‌ها از اینها میاد به خاطر همون پاشن شات که گفتم یعنی همون به اصطلاح تیر اشکانی البته این جنگ های پارتیزانی،جنگهایی که از جنگ جهانی دوم به اصطلاح مطرح شده و داستان خیلی مفصلی داره.بعضی ها میگن که کلمه‌ی پارتیزان از کلمه‌ی پارت یا همون اشکانی اومده به هرحال من مطمئن نیستم بگذریم.تاکتیک جنگهای پارتیان یعنی همون جنگ‌های نامنظم و رومی‌ها بهش پی نبرده بودند،فکر میکردن به اصطلاح یه مشت آدمی که خوی به اصطلاح دشت‌ نشینی دارن نمی‌تونند از پس سپاه به شدت مسلح رم که سرآمد واقعا سرآمد روزگار خودشون بودن بر بیان،امکان نداره چنین اتفاقی بیوفته.اشکانیان ضمن استفاده از تاکتیک جنگهای نامنظم و بدست آوردن سلاح‌های سربازان رومی یعنی سلاح هایی که از اونا می‌گرفتن اونا رو علیه خودشون استفاده می‌کردن،اشکانیان در موضع دفاع خیلی قوی‌تر بودن تا حمله مثلا به عنوان نمونه هر وقت رومی‌ها به فرات حمله کردند شکست خوردند و در حمله به سوریه و آسیای صغیر چندان موفق نبودند.تاکتیک رزمیشون که عرض کردم قیقاج باشه یا همون زیگزاگی نامیده می‌شد رومی هارو در جنگ‌های بسیاری به زانو درآورد.یه نکته‌ی دیگه درمورد اسب‌ها،این اسب‌هایی که به اصطلاح اشکانیان استفاده میکردن،یه اسبی بود به اسم اسب نسائی اسب هایی هستند که در نساء اولین پایتخت اشکانی پرورش یافته بودند،این اسب ها آنچنان چالاک و تیز هوش بودند که اشکانی‌ها بخش بزرگی از پیروزی‌ هاشون رو مدیون این اسب ها هستند.بعدا در یه برنامه‌ی دیگه‌ای در مورد نقش اسب در تاریخ کمابیش صحبت خواهیم کرد،حکومت اشکانی پنج قرن دوام آورد،در جنگ ها اشراف از شاه حمایت می‌کردند چون استقلال دولت استقلال خود آنها بود،اهمیت آناتولی به قدری مهم بود که علاوه بر ایجاد جنگ بین ایران و رم برای تسلط به این منطقه‌ی مهم استراتژیک اهمیت داشت،وصلت مصلحتی هم شکل می‌گرفت در این رابطه ها،در این مورد خاص میشه به وصلت اُرُد با لائودیکه دختر آنتیخوس اول اشاره کرد.نکته‌ی آخر اینکه طی تمامی حملات رومی‌ها به ایران مردم نه تنها تسلیم نشدند بلکه با از خودگذشتگی تمام مقاومت کردند،این رضایتی که در دوره‌هایی از حکومت اشکانی یه جوری موج می‌زنه با شورش‌های مکرر همه‌ی مردم بر ضد رومیان رابطه‌ی مستقیمی داره.و اما وصلت‌های استراتژیک و به غایت مصلحت‌ گرایانه،زنان سلطنتی دوره‌ی اشکانی نسبتا ناشناخته اند و منابع کمتری دربارشون نسبت به زمان هخامنشی و سلوکی وجود داره،این زنان وسیله‌ای برای ایجاد رابطه یا تحکیم رابطه‌ای چیزی بودن در ارتباط با همون عنوانی که خدمتتون عرض کردم.نمونه‌ی مشخص اون اشکانیان و ارمنستان،چون این منطقه همیشه منطقه‌ی جنگ‌های نیابتی و سرچشمه‌ی اختلاف شاهان مختلف اشکانی و رم بود،به چند نمونه از این وصلت های استراتژیک بغایت عملگرایانه اینجا اشاره وار فقط میگم،وصلت دختر فرهاد سوم با تیگران پسر شاه ارمنستان،دختر فرهاد چهارم با شاه ارمنستان و پاکور پسر ارد دوم با خواهر پادشاه ارمسنتان،مهرداد دوم با وصلت با آریازداتومه دختر تیران،نام این زن همراه دو تن دیگر از زنان مهرداد در به اصطلاح سطر دو تا پنج چرم نوشته‌ی شماره‌ یک اورامان سال هشتاد و هشت قبل از میلاد ذکر شده.طبق منابع تاریخی وصلت‌های خاندان شاهی با سلوکیان هم صورت گرفته،چند تا مثال می‌تونم براتون بگم،مهرداد اول پس از دستگیری دیمیتریوس دوم با دخترش وصلت کرد،فرهاد دوم پس از شکست دادن آنتیوخوس هفتم با برادرزاده‌ی او وصلت کرد،زن اردوان سوم هم یونانی بود،خلاصه این که چه زنان دربار اشکانی که مجبور به وصلت با دولت مردان ارمنی یا سلوکی می‌شدند و چه زنان سلوکی و یونانی و ارمنی که وارد حرمسراهای اشکانی می‌شدند ابزاری در جهت تامین منافع استراتژیک امپراطوری اشکانی بودند.در پایان برای جمع‌بندی کل موضوع میشه گفت که با اون که در مقایسه با رومیان ارتش اشکانی هم از نظر نفرات و هم ادوات جنگی بسیار در موقعیت پایین‌تری بود ولی پیروز این جنگ ها بود.

Radio51_Admin وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *