رابطه ایران و اروپا – بازی بزرگ

رابطه ایران و اروپا - بازی بزرگ
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
38:58 00:00

رادیو پنجاه و یک شماره‌ی بیست نگاهی به مناسبات ایران و اروپا بخش دوم.رادیو پنجاه و یک یعنی محل تلاقی جغرافیا،قدرت و سیاست بی هیچ نگاه جانبدارانه از قدرتی به سیاستی.بازی بزرگ،قسمت اول،کانش استراتژی نظامی سیاسی بریتانیا.اصطلاح بازی بزرگ رو  کوپلینگ برای اولین بار به منظور توصیف رقابت‌های ژئوپلیتیکی که بین بریتانیا و روسیه در قرن هجده و نوزده بوده به کار برده.بریتانیا پس از تسلط بر هند و بعضی جزایر اطراف خلیج فارس و اقیانوس هند به طور عملی همسایه‌ی ایران شد یعنی افغانستان امروزی یا آسیا میانه و برای دستیابی به اهداف استراتژیکش دست به ایجاد حکومت‌های پوشالی در اطراف هند زد که در مراحل اول استراتژی عمیق‌ترش بتونه حائلی ایجاد بکنه بین دولت‌های هند و روسیه و ایران و جنگ‌ سالاران منطقه‌ای که امروز افغانستان اسمشه.در پادکست شماره‌ی نوزده از شروع مناسبات ایران و انگلیس تا حد امکانات یک پادکست حرف زدیم،اگه بخوایم از این بگذریم در فاز بعدی این مناسبات و میشه به دلیل حضور مستمر بریتانیا در گذرگاه‌های خاص ایران در این تاریخ گره زد یعنی جنگ‌های ایران و روسیه که باعث جدا شدن بخش‌های قابل توجهی از خاک ایران اون روز شد و یک شکست تحقیرآمیز رو میشه گفت به حکومت قاجار تحمیل کرد.در شبکه های اجتماعی و بعضی مطبوعات و گاها فعالان سیاسی در سال‌های اخیر موضوع پایان تاریخ قراردادهای گلستان و ترکمنچای و انضمام مجدد قفقاز به سرزمین ایران به اصطلاح کلا مطرح میشه،نگاه من به اون چه در زمان قاجار گذشت یه نگاه تاریخیه،همونطور که قبلا هم عرض کردم با نوعی چاشنی ژئوپلیتیکی و در چارچوب آنچه که بازی بزرگ و gearet game معروفه هستش نه چیز دیگه‌ای،ولی به عنوان جمله معترضه یا پرانتز اگه بخوام که باز کنم شاید طرح این موضوع تا زمانی که ملت‌ها و سرزمین‌های قفقاز دنبالچه‌ روسیه و بعد شوروی بودند شاید شاید میتونست نوعی موضوعیت داشته باشه ولی امروزه که همه این ملت‌ها و سرزمین هاشون پس از فروپاشی شوروی به استقلال نیم بند دست پیدا کردند به باور من بر مبنای حقوقی سیاسی و اخلاقی استوار نیست،به هر صورت من با این بحث در این مجموعه پادکست کاری نخواهم داشت.با پایان جنگ‌های ایران و روس که منافع انگلیس در اون به درجه‌ی بالایی به اصطلاح رعایت شده بود،نقش بریتانیا و حضورش پر رنگ تر شد به این معنا که هر وقت منافع انگلیسی ها در میان بود وارد عمل میشدن و زمین‌های عقد قرارداد میان ایران و روس رو یه جورایی مطرح می‌کردن و بدون توجه به منافع ایران به نتیجه می‌رسوندن،در حقیقت میشه به این یه جور دیگه‌ای هم اشاره کرد،این بازی دوجانبه‌ روس و انگلیس یه ضلع سومی هم داشت که مورد توجه اون دوتا بود،یعنی که انگلیس برای جلوگیری از کشورگشایی‌های ناپلئون گاهی کنار روسیه قرار میگرفت و روسیه هم تا حدی که خطری برای هند نداشته باشه از نظر انگلیس می‌تونست در خاک ایران پیشروی بکنه و هر وقت حس می‌کرد روسیه از به اصطلاح خط قرمز اونا گذشته واردعمل میشد و مساله‌ی یک قرارداد رو دوباره مطرح می کرد.اما رویداد دیگه‌ای که قدرت و نفوذ انگلستان را در سیاست اون روزهای ایران میشه بهتر دید جدایی هرات از ایرانه.محمد میرزا که بعدا محمد شاه شد پس از مرگ پدرش عباس میرزا تصمیم می‌گیره هرات رو تصرف کنه و به اصطلاح کار نیمه‌ کاره پدرش رو تموم کنه،انگلیس برای جلوگیری از سقوط هرات نیروهای ویژه‌ی نظامیش رو به هرات میفرسته تا ازش در برابر ایران دفاع کنند،در عین حال از نارضایتی مردم از وضع موجود در داخل ایران استفاده کردند و به دامن زدن شورش‌های داخلی کمک می‌کردند،جزیره‌ی خارک رو اشغال کردند،روس‌ها هم دست از پشتیبانی ایران برداشتن و همه‌ی این‌ها باعث شد که ایران موفق نشه هرات رو دوباره به خودش برگردونه یا تصرف بکنه.اما اهمیت استراتژیک هرات برای بریتانیا چی بوده؟جدایی هرات از ایران از مسائل مهم دو قرن اخیر کشورهای ایران و افغانستانه.همین جا اجازه بدید که یه توضیح مختصری در مورد افغانستان بدم،واژه‌ی افغانستان از دو بخش فغان و ستان تشکیل شده و معمولا این واژه اشاره داشت به قوم پشتون فقط،اصل این واژه به صورت ابگان در قرن سوم میلادی توسط شاهنشاهی ساسانی به کار گرفته می‌شد در نوشته‌های قرن دهم میلادی به بعد واژه‌ی افغان در آثار به اصطلاح جغرافیایی یه جورایی به چشم می‌خوره اما واژه افغانستان به عنوان نام این منطقه که امروز افغانستان گفته میشه در سال هزار و نهصد و بیست و سه توسط امان‌الله شاه استفاده شد و در سال هزار و نهصد و شصت و چهار در قانون اساسی محمد ظاهر شاه با یه تعریفی تازه و به معنی همه‌ی افراد شهروند کشور افغانستان به کار گرفته شد.این آقای امان‌الله شاه هم که از طریق به اصطلاح از طایفه بارکزایی بود پس از برکنار شدن از حکومت به سوئیس پناهنده میشه و از قرار بعدا مسیحی میشه و همون جا فوت می‌کنه.هرات شهر مهمی برای ایران بود،برای بریتانیا هم همینطور ولی موقعیت استراتژیکی اون برای بریتانیا به نظر میاد یه جورایی براش مبالغه صورت گرفته باشه تا حدی هم بی‌پایه‌است. هدف بریتانیا نفوذش و حضورش بود در کابل قندهار بخارا پنجاب سند و بلوچستان که در تضاد با منافع روسیه قرار می گرفت،این هدفش بود.هرات فقط یه بهانه‌ی تاکتیکی بود برای این استراتژی بلند مدت تر.اما بازی روسیه،روسیه تزاری منظورمه،در مقابل این بازی این بود که دولت شکست خورده‌ی قاجار و ظاهرا به دلیل شکست در قفقاز یه جورایی تشویقشون می‌کرد که برای به اصطلاح اعاده‌ی حیثیت به هرات حمله بکنن،در حقیقت هدفش این بود که توجه اونا رو از قفقاز به جاهای دیگه‌ای برگردونه.این بازی رو امروزم اونا با ایران دارن می‌کنن که در آینده‌ توضیحی راجبش خواهم داد.انگلیسی‌ها هم از اونور سعی می‌کردن ایرانیا رو از نزدیک شدن به بلوچستان و مکران و تصرف مجدد به اصطلاح سرزمین‌های خودشون دور نگه دارن یعنی اون از اون ور فشار می‌آورد که بورو،انگلیسی ها  از اینور فشار میووردن که برگرد،بریتانیا میدونست که فتح هرات برای ایران یعنی دسترسی آسان به کابل و قندهار و در نتیجه نفوذ بدون مشکل روسیه در افغانستان و در همسایگی هند،چرا اینجوری فکر می‌کرد؟آقای جان مک کین وزیر مختار انگلستان در ایران در این رابطه می‌نویسه:اما همکاری مشترک ایران و روسیه حاکمیت محمد شاه که تحت حمایت روسیه‌ است نه تنها در هرات بلکه در کابل و قندهار نیز بسط خواهند یافت خیوه به یک استان روسیه مبدل خواهد شد و نفوذ روسیه در طول کرانه‌های آمو دریا تا دامنه‌های شمالی هندوکش گسترش خواهد یافت.این تحلیل انگلیس بود از اوضاع اون روز هرات و اما بذارید یک پرانتز باز کنم و یه چیزایی در مورد خیوه بگم،خیوه یه زمانی مرکز سرزمین خوارزم بود و در کشور ازبکستان امروزیه.یه شهری با بناهای تاریخی معروف با معماری‌های ایران اسلامی،توش به اصطلاح مدرسه‌ها و گرمابه های قدیمی هست که توریست های زیادی رو هر ساله بقول‌ معروف به اون سمت جمع می‌کنه.یکی از دیدنی‌های این شهر آرامگاه پوریای ولی در یک مجموعه‌ی فرهنگی تاریخیه،مجموعه فرهنگی تاریخی پوریای ولی برای بزرگداشت پهلوان محمود پسر پوستین‌ دوزی که علاوه بر پهلوانی شاعر و جوانمرد هم بود،برای بزرگداشتش ساخته شده.یه روایت دیگه هم هست که مقبره پوریای ولی در شهر خوی استان آذربایجان قرار داره و یه مقبره‌ی دیگه یه روایت دیگه که در روستای کمامردوخ در شهرستان فومن مقبره‌ به اصطلاح پوریای ولی هست.اینا من و یاده حرف جان اف کندی رئیس جمهور آمریکا بعد از شکستش در جنگ معروف به خلیج خوکها که برنامه‌ی اشغال کوبا بود یه جمله‌ای داره که یه جورایی به این مقبرها در جاهای گوناگون ربط پیدا می‌کنه،فکر می‌کنم.اون میگه که یک ضرب‌المثل قدیمی هست که میگه:پیروزی هزار پدر داره ولی شکست یتیمه،حالا که حرف از پهلوونا شد بذارید به یه پهلوان هنری هم اشاره‌ای داشته باشم،پهلوان اکبر میمیرد،یکی از نمایشنامه‌های بلند بهرام بیضایی استاد بی‌همتای تئاتر با بیش از هفتاد کتاب و ده فیلم بلند سینمایی و مهمتر از همه دانشی رشک انگیز درباره‌ی ادبیات و هنر اساتید ایرانی که متاسفانه به جای درس دادن و کار کردن در ایران قبول کرد که در دانشگاه استنفورد درس بده.نمایش نامه‌ پهلوان اکبر می‌میرد که در حقیقت داستانی شبیه داستان پوریای ولی داره سال هزار و سیصد و چهل سال به کارگردانی عباس جوانمرد اجراشد،آدمایی مثل آقای اکبر رادی و آل احمد نقدی هم بر اون نوشتن و معروفه که محمدرضا شاه هم از این کار خیلی خوشش میومد.پوریای ولی گفت که صیدم به کمند است از همت مولایم علی بخت بلند است،افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.اینم منسوب به  پوریاست.ببینید که خیال چگونه آدم و از خیوه در خوارزم به پوریا و بیضایی پیوند میده.بگذریم،اگه بخوام یه جمع‌بندی از آنچه تاکنون گفتم به دست بدم اینه که،سرزمینی که امروز افغانستان اسمشه از اولین سال‌های قدرت‌ گیری ایل قجر در ایران به دلیل همجواری هندوستان مورد توجه قدرت‌های برتر و رقیب اون زمان اوراسیا بوده، فرانسه هم از جمله،روسیه و انگلیس و که می‌دونین.فرانسه و روسیه با گذاشتن فشار روی انگلستان خواهان طبیعتا گسترش منافع و قدرتشان در هند بودند و بریتانیا تمام تلاشش این بود که از این سرزمین‌ها به عنوان منطقه حائلی استفاده بکنه و فشار اون‌ها رو پس بزنه. خلاصه اینکه روسها و فرانسوی‌ها به خصوص روسها فشار می‌آوردن که انگلیس پس بره،انگلیس فشار میاورد که اونا پس برن،در سرزمین‌هایی که اون روز بخشی از ایران بود.در اصل ناصرالدین شاه انگلیسیها از کمی اطلاعات دستگاه حاکمه نسبت به پیچیدگی‌های جهان و عدم شناخت از استراتژی‌های انگلیس در منطقه همچنین همونطور که قبلا عرض کردم وجود عناصر نظامی انگلیسی در ارتش و حکومت که در حقیقت نقش ستون پنجم دولت انگلیس در ایران و عمل می‌کردند با اشغال دوباره خارک و مناطق دیگری از جنوب که از طرف ناصرالدین شاه که طبیعتا به سکوت برگزار شد شاه قاجار ناچار به تخلیه هرات شد و در نهایت زیر عهدنامه‌ی پاریس امضا زد و این آغاز جدایی سرزمین‌هایی بود که بعدا افغانستان نام گرفت.بازی بزرگ خوانش استراتژی نظام سیاسی روسیه تزاری.بر اساس منطقه ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط بین‌المللی همسایه‌ کشور قوی و قدرتمند بودن به قول انگلیسیها(۱۶:۱۴) که هم نفرینه هم نعمت،اگه بر مبنای احترام متقابل و همزیستی مسالمت آمیز باشه و به دور از به اصطلاح تهدید دخالت در امور داخلی که طبیعیست که نعمتیه،معمولا برعکسش صادقه ولی این و هم باید در نظر داشته باشیم که اون کشور قدرتمند در پیرامون شما معمولا دولت‌های کوچک و اقماری داره که اگه زمامداران در محیط استراتژیک اون کشور،اون کشور خاص منظورمه از یک استراتژی عقلانی استفاده کنن حداقل کاری که می‌تونن بکنن اینه که اون کشورهای اقماری به عنوان پایگاه تهدید برای امنیت در معادلات بین‌المللی علیه اونا استفاده نخواهد شد،این حداقل شه.برخورد عقلانی با این کشورهای اقماری داشته باشن،اون چه که به هر حال احمد داوود اغلو نخست وزیر سابق ترکیه بهش میگه تنش صفر با همسایه‌ گان.روسیه اون کشوربزرگیه که توصیفش کردم که همسایه‌ی ایرانه،روسیه بیشتر از هر کشوری خاک ایران رو تصرف کرده و به دلیل ایستادگی اروپایی‌ها در مقابل روسیه نگاه روسیه به سمت جنوب و قفقاز بوده و هست،روسیه بزرگترین واقعیت ژئوپلیتیک در محاسبات استراتژیک ایران باید باشه.نفوذ و مداخله شون در امور داخلی ایران در اصل تزارها یک جور داغ دائمی بر تن ایران و ایرانی گذاشته که تا امروز هم با تمام تلاش‌ها در جهت ایجاد رابطه‌ی برابر از جانب برخی بخش قابل توجهی از مردم به این رابطه با نوعی شک نگاه می‌کنند و باید بگم خیلیاشون شک سالم به این دلیل میگم،کافیه به بازی روسها در سوریه،رای تحریم ایران در سازمان ملل، سکوت درباره‌ی حملات هوایی اسرائیل به نیروهای طرفدار ایران در سوریه ووو اگه به اینا توجه بکنید میشه یه جورایی ریشه‌های قدیمی این شک رو درک کرد.اشتباه نشه همه‌ی اون چیزایی که گفتم به این خاطر نیست که روسیه دشمن ایرانه و باید ازش فاصله بگیریم یا بجنگیم و نه نه نه،بنیاد همین برخوردها موقعیت ژئوپلیتیکی ایرانه قبلا به بخشی از بازی روس و انگلیس یه جورایی پرداختیم و توضیح دادیم حالا اگه اجازه برای فهم اون چیزی که گفتم یه پرش به جلو داشته باشیم تا شاید یه خورده روشن بشه این قضیه.بازی جدید روسها در ارتباط با غرب البته این بار به سرکردگی آمریکا قبلا انگلیس بود حالا آمریکا،اینجوری میشه دید اگه رابطه‌ی ایران و غرب و طبیعتا ناتو به سطحی برسه که در زمان پهلوی دوم بود یه سری فروپاشی جدید در خارج نزدیکشان یا همون (۱۹:۲۸) اتفاق خواهد افتاد،طبیعیه که روس ها با تمام قوا تلاش می‌کنند که چنین اتفاقی نیفته،اگر کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه اون چیزی که انگلیسی زبان‌ها بهش میگن لند لاک کانتریز مثل قزاقستان،تاجیکستان،قرقیزستان و ازبکستان به راه‌آهن و بنادر ایران وصل بشن خواسته های استتقلال طلبانه‌ این کشورها یه جورایی بیشتر خواهد شد،یک چنین ایده‌ای خواب و از سر استراتژیست‌های روس میپرونه.اگر این اتفاق بیفته استراتژی روسها اینه که بین ایران و کشورهای بحر محور در معرفی نظریه قدرت دریای آلفرد ماهان،ریملند نیکولاس اسپایکمن به تفصیل در این باره صحبت کردیم که دوستان میتونن به اون پادکست ها مراجعه بکنن.استراتژی روسها اینه که بین ایران و کشورهای بحر محور تنش‌های موجود یه جورایی وجود داشته باشه،اگه این تنش‌ها ادامه پیدا کنه به نفع روسیه است،تنش زدایی یعنی تغییر مسیر تجاری و استفاده از کریدور ایران که کوتاه‌تره و از نظر اقتصادی به صرفه است و اون کریدور انتخاب میشه و این یعنی شکوفایی اقتصادی ایران و ایران شکوهمند و مقتدر و به اصطلاح صاحب اقتصاد شکوفا به دلیل شباهت‌های فرهنگی و پیوستگی‌های تاریخی بین ایران و قفقاز و آسیای میانه کشورهای نیمه‌ مستقل این مناطق و به ایران جلب می‌کنه و این یعنی یه جور گریز از مرکز مسکو،موارد بیشتری رو میشه آورد ولی اجازه بدین فعلا  همینجا متوقف شیم و برگردیم به بازی بزرگ و خوانش استراتژی روسیه تزاری در آن بازی.زمامداران روسیه بر اساس وصیت نامه‌ی پتر کبیر یکی از راه‌های تبدیل شدن به قدرت جهانی و امکان رقابت با قدرتهای دیگه،دیگه رو می‌تونم بگم دست یافتن به آب‌های گرم خلیج‌فارس و دریای عمان میدونستن.پترو کبیر چهل و سه سال فکر می‌کنم امپراطور روسیه بود و این لقب کبیر رو هم به خاطر خدماتش به کشور خودش بهش دادن،اون چهارمین تزار از سلسله رومانوف ها بود،یکی از بندهای معروف وصیت‌نامه‌اش اینه:نزدیک شدن به استانبول و هندوستان و ایران برای روسیه واجب است و لازم است که با این دولت‌ها به جنگ پرداخته شود تا به هر قدر ممکن است خود را زودتر به خلیج فارس برسانید،بدین وسیله به هندوستان که یکی از غنی‌ترین کشورهای جهان است نزدیک شده و از تمام گنج‌های دنیا بی نیاز خواهید شد.جعلی یا واقعی اگر به رفتار سیاسی روسیه در تاریخ نگاه کنید محتوای نقل‌ قول رو تایید می‌کنه،حالا من نظرتون رو به بخشی از یک گزارشی که خانم سمیه پسندیده در تاریخ سی سه‌ دو هزار و شونزده،دو هزار و شونزده در خبرگزاری اسپورت نیک به چاپ رسانده جلب می‌کنم چهار سال پیش،عنوان این گزارش طولانی اینه:آمادگی ایران برای احداث کانال دریای خزر خلیج فارس. ایشون یه گزارش مفصلیه،من یه تیکه هاش و براتون می‌خونم،ایران طرح احداث کانال اتصال دریای خزر به خلیج فارس رو همچنان تحت بررسی دارد،برای روسیه نیز این پروژه از اهمیت استراتژیک ویژه‌ای برخوردار است اما غرب و ترکیه از ساخت آن ممانعت کرده و حتی این پروژه از جانب ایالات متحده در فهرست تحریم های ضد ایرانی قرار دارد.ایشون نقل قول میکنه از یک کس دیگه‌ای الکسیس چچگین اسمشه،کارشناس روس می‌گوید نقل قول از اون آقای چچگین توی گزارش خانوم پسندیده میاد نقل و قول:از دهه‌ی نود قرن نوزدهم میلادی طرح کانال کشتیرانی خزر خلیج فارس تا حد زیادی نقش تعیین کننده‌ای بر میزان سطح روابط روسیه  با ایران داشته است،طرح ابداعی مهندسین روسی در سال‌های هزار و هشتصد و هشتاد و نه تا سال هزار و هشتصد و نود و دو کوتاه‌ترین راه دسترسی روسیه به اقیانوس هند رو فراهم می‌کرد،بدین ترتیب تنگه‌های بسفر و داردانل ترکیه کمرنگ‌ تر میشدن پایان گزارش آقای آلکسیی چچگین.خانوم پسندیده ادامه میدن،ظهور چنین طرحی باعث شد تا انگلیس فرانسه اتریش مجارستان و آلمان از حمایت خود نسبت به پیشنهاد روسیه در قبال بسفر و داردانل دست بردارند.تنگه بسفر بگن که یه باریک آبیه که کشور ترکیه رو تو کشور ترکیه دریای سیاه رو به دریای مرمره  پیوند میده.این تنگه دو قاره اروپا و آسیا رو یه جورایی جدا میکنه،شهر استانبول در دو طرف این تنگه قرار داره.و اما تنگه داردانل یه باریک‌ آبیه که دریای اژه رو به دریای مرمره پیوند میده،این یه راه آبی که از قدیم‌ ترین ایام به قول معروف اهمیت اقتصادی سیاسی داشته و امروز هم استفاده میشه.اگر برگردیم به گزارش خانم پسندیده ایشون میگه مدت‌هاست که قرارگاه خاتم الانبیا در حال بررسی این طرح که بتونه این به‌ اصطلاح یه پروژه‌ای داره در این رابطه که هدف این پروژه شیرین سازی آب خزر،انتقال پونصد میلیون متر مکعب آب به استان‌های مرکزی ایران و ایجاد امکان ارتباط آبی قابل کشتیرانی از خزر تا خلیج فارس به اصطلاح جزو این طرح که اگه دقت بکنید به قول خانم پسندیده در کنار تمام این اهدافی که از جانب قرارگاه خاتم‌الانبیا عنوان میشه اهداف رویای تزار پتروکبیر روسیه نیز به واقعیت تبدیل میشه،بنابراین زمان برای عملی‌سازی بازی بزرگ در حال تکفین بود و دامنه این بازی بر طبق وصیت نامه‌ای که صحبتش شد به منطقه‌ی قفقاز کشیده شد و ایران به خاطر موقعیت حساس و ژئوپلیتیکیش،سرگیجه سیاسی رهبرانش در عصر قاجار تنها تونست صفحه‌ی شطرنجی باشه برای اون بازی معروف به بازی بزرگ بین بریتانیا و روسیه که مسابقه‌ای بود بسیار مهم برای قهرمانی جهان اون روز.آقای برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر رئیس جمهور پیشین آمریکا که دربارش در گذشته خیلی حرف زدیم یه کتابی داره به نامک(۲۷:۳۲)صفحه شطرنج بزرگ برتری آمریکا و الزامات ژئواستراتژیک،تو این کتاب مطالب جالبی رو عنوان می‌کنه و توضیح میده که آمریکا چگونه می‌تونه به هژمونیش در جهان ادامه بده و جهان رو به یک صفحه‌ی بزرگ شطرنج ترسیم می‌کنه که آمریکا باید با بازیگران اصلی سیاست و اقتصاد در جهان به اصطلاح یه جور تعامل متناسب و متقابل داشته باشها و ز این مسیر بتونه موقعیت برترش و تضمین بکنه و به اصطلاح استقرار ببخشه.آقای برژینسکی بازیگران اصلی در جهان و پنج کشور فرانسه آلمان روسیه چین و هندوستان می‌دونه و پنج کشور دیگه که در جغرافیای سیاسی جهان نقش محوری دارند اینا هستن،کشورهای اوکراین یا یوکرین،آذربایجان،کره‌ی جنوبی،ترکیه و ایران و طبیعیست تو این کتاب توضیح میده چرا این کشورها رو انتخاب کرده و انگلستان و انتخاب نکرده یا مثلا ژاپن و اندونزی رو انتخاب نکرده،میگه اونها به هر حال کشورهای اصلی نیستند درسته به حساب میان ولی کشورهای محور نمی‌تونن در سیاست بین‌المللی باشن،کشورهای محور همون هایی بودن که خدمتتون عرض کردم  و طبیعیست چند تا از این کشور یعنی سه تا از این کشورها یعنی آذربایجان ترکیه و ایران همسایه‌ی همدیگه هستند و نگاهشون به قفقازه،هر کدوم از اینها توی جنگ اخیر قره باغ،شما دارید می‌بینید که چگونه در ایران ترکیه روسیه حالا اسرائیل آمریکا همه‌ی اینها بعدا در براشون حرف میزنم چگونه دارن اینجا بازی می‌کنن،یعنی باز برمی‌گردیم به همون منطقه‌ای که هالفورد مکیندر منطقه‌ی هارتلند گفته بود،هنوز هارتلند که بخشیش در همون قفقازه در ژئوپلیتیک جهان مهمه. یه مسئله‌ی دیگه که اون موقع‌ها یه جورایی کمک می‌کرد به این مسائل ژئوپلیتیکی مساله‌ی جانشینی شاه ها و آقازاده‌هاشون بود و رقابت و جنگی که بین به اصطلاح وراث سلطنت وجود داشت که خودش به هر حال مورد بهره‌برداری قدرت‌های بزرگ اون موقع قرارمی‌گرفت،مثلا انگلستان برای اولین بار به صورت تلویحی عباس میرزا رو به عنوان ولیعهد تایید کرد،روس ها ولی یه خورده جلوتر رفتن پس از به اصطلاح بستن قرارداد ترکمنچای یه جورایی دخالت رسمی کردن که عباس میرزا باید چیز باشه به اصطلاح ولیعهد باشه.این اعمال قدرت یه جورایی براساس همون عهدنامه بود و اون چنان جدی بود که درسته در تئوری شاهان و صاحب مذهبان ایرانی می‌تونستن جانشین شاه و انتخاب بکنن ولی مصلحت و در این می‌دیدند که اول باید سفارت‌های انگلیس و روسیه هماهنگ بکنن ببینن اونا چی میخوان،چی می‌خوان یا کی و میخوان تا اون فرد رو انتخاب بکنن.این من و به این نتیجه می‌رسونه که چگونه حضور نیروهای خارجی در داخل یک کشور دیگه نه تنها مفهوم استقلال رو به یه شوخی تبدیل می‌کنه به اصطلاح توانایی اون کشور رو در پیشبرد امور روزمره مردم هم زیر سوال می‌بره.روسها برای حفظ عمق استراتژیک خودشون پس از قرارداد ترکمانچای ترجیح می‌دادند نوعی نگرش ژئوپلیتیکی رو به ایران تحمیل کنند،به این مضمون که یا طرفدار مایی یا حداقل بی طرف می‌مونی،وگرنه چرا قفقاز برای روسیه مهم بود؟ دلایل متعددی میشه آورد،تجارت سودآور با ایران عثمانی،مواد معدنی خام مثل مس و پنبه مثلا در قفقاز،ولی اینا نبود مهمترین دلیل ارزش ژئو استراتژیکی منطقه است.روسیه به دلیل مقاومت به اصطلاح همسایگانش در شمال و غرب و شرق امکان پیشروی نداشت ولی مرزهای جنوبیش وضع دیگه‌ای داشت از این طریق روسیه می‌تونست به ایران و در نتیجه آبهای گرم دسترسی پیدا کنه.در قرن هجدهم روسیه تونست خودش و به عنوان یک بازیگر فعال در دوقطبی ایران عثمانی جا بندازه.اولین حمله و دست‌اندازی شون به منطقه باعث میشه که نادر شاه سرزمین دو امپراطوری رو یعنی امپراطوری ایران و روسیه رو به رودخانه‌ی تِرک برگردونه،تِرک یک رودخونه‌ ایه در منطقه قفقاز که از گرجستان سرچشمه می‌گیره و پس از به اصطلاح طی یک مسیر طولانی وارد خاک روسیه میشه و بعد از اونجا به دریای خزر می‌رسه.یعنی نادرشاه تفلیس و ایروان را تصرف کرد و بعد به سمت گنجه رفت.این حرکت نظامی نادرشاه روسها رو دچار هراس کرده،انگلیسی ها هم البته بیکار نبودن و ایران و عثمانی رو علیه روس‌ها تحریک می‌کردند و همه‌ی این‌ها باعث شد روسها در اون موقع عقب‌ نشینی بکنند، طبیعی ست عقب نشینی شون برای همیشه نبود،تحرکات روسیه در قفقاز به شکل‌های مختلف ادامه پیدا کرد تا عصر قاجاریه که جنگ اول ایران و روس که ده سال طول کشید و منجر به عهدنامه گلستان شد و پس از مدتی یک جنگ دیگه که به قرارداد معروف ترکمن چای که به این دو قرارداد پادکست‌های جداگانه‌ای اختصاص دادیم که بعدا در موردشون حرف میزنیم.اون چیزی که تا الان گفتم زمین این بازی بزرگ در به اصطلاح خشکی بود حالا ببینیم توی عرصه‌ی آبی یا بحری چگونه این بازی پیش برده میشد و برای این کار ببینیم حضور روسیه و انگلیس در خلیج فارس چه وضعی داشته.درباره‌ی حضور انگلیس در خلیج فارس از عصر صفویه و اخراج پرتغالی‌ها و اینا خب طبیعتا به تفسیر حرف زدیم،در اون دوره به دلیل اقتدار نسبی ایران انگلیسی‌ها بیشتر روی جنبه‌ی تجاریشون تاکید داشتن اما در عصر قاجاریه وضعیت ایران به خاطر درگیری با روسیه تزاری باعث شد انگلستان از موقعیت استفاده بکنه و برخی مناطق و جزایر خلیج فارس رو اشغال کنه،اواخر قرن نوزدهم نفوذ روسها در ایران به حدی به اصطلاح موجب نگرانی دولتمردان بریتانیا شده بود که مساله‌ی ایران و توسعه نفوذ روسیه در خلیج فارس بارها در به اصطلاح مجلس عوامل انگلستان مطرح شد.اولین قدم اساسی روسها برای توسعه و گسترش نفوذشون در خلیج فارس تاسیس کنسولگریشون در بصره در سال هزار و هشتصد و هشتاد و یک میلادی بود،در سال هزار و نهصد و یک کنسولگری روسیه در بوشهر و چهار سال بعد در بندرعباس شروع به کارکرد.حضور کشتی‌های روس در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست با باز شدن کانال سوئز عملی شد.یه کشتی توپدار روسی به نام گیلییاک در بندرعباس اون موقع‌ها به اصطلاح پهلو گرفت،هدف روس ها از این کار صرفا نظامی سیاسی نبود بلکه جنبه‌های تجاری هم داشت،بندرعباس و جزایر اطرافش مثل قشم،هرمز و هنگام به دلیل قرار داشتن در ورودی خلیج فارس و نزدیکیشون به سواحل عمان از ضریب استراتژیک بالایی برخوردارند.درست به همین خاطر محل نزاع و رقابت روس و انگلیس بود.طبیعیه که انگلیسی ها با داشتن در عین حال دست بالا در این رقابت نگران هم بودن از این جهت که اگه بندرعباس به تصرف روسها دربیاد تصرف هرمز هنگام و قشم براشون خیلی ساده خواهد بود. استراتژی روس ها بین سال های هزار و هشتصد و نود و پنج تا هزار و نهصد این بود که یک پایگاه دریایی در خلیج فارس درست بکنن و نیرو هاشون رو در اونجا مستقر کنن،یه خط آهن شمال جنوب در ایران درست بکنن و وصلش کنن به راه‌آهن روسیه تا بتونن در صورت لزوم نیروهاشون رو از طریق راه‌آهن به خلیج فارس منتقل کنند.استراتژی اون دو قدرت بزرگ اون زمان در خلیج فارس در قرن نوزده تا سال هزار و نهصد و نه ایجاد پایگاه‌های دریایی در آنجا به منظور پیشبرد اهداف سیاسی امنیتی اقتصادیشون بود.راه تجارت انگلیسی‌ها هند و از مسیر عثمانی و روسیه به لندن وصل میکرد و با باز شدن کانال سوئز به روی روس‌ها حضور کشتی‌های روسی رو در خلیج‌ فارس ممکن کرد.یه نکته‌ی مهم اینکه انگلیسی‌ها حضور اقتصادی روسها را در خلیج فارس تحمل می‌کردند اما در عرصه‌ی سیاسی نظامی استراتژیک تقابل رو پیش گرفتند و سرانجام موفق شدند بر اساس قرارداد هزار و نهصد و هفت روسها رو از منطقه‌ی خلیج فارس دورکنن.

Radio51_Admin وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *