تئوری هارتلند
- Radio51_Admin
- اپیزودها
- بهمن 5, 1402
رادیو پنجاه و یک شماره چهار تئوری هارتلند. شما روی موج رادیو پنجاه و یک هستید جاییکه از هنر پویایش ژئوپلیتیکی حرف زده میشه.با سلام مجدد و آرزوهای خوب برای همه. همونطور که خدمتتون در پادکست قبلی عرض کردم کتاب تاثیر نیروی دریایی بر تاریخ نوشته آلفرد ماهان در سال هزار و هشتصد و نود یعنی پنجاه سال بعد از شروع انقلاب صنعتی. تا اون موقع این نظریه یعنی,تاثیر نیروی دریایی بر تاریخ نظریه ی برتر بود و همانطور که باز در مقدمه عرض کردم هالفورد مکیندر در بیست و پنج ژانویه ی سال هزار و نهصد و چهار مقاله ای رو به انجمن سلطنتی جغرافیایی لندن ارائه داد تحت عنوان چرخش جغرافیایی تاریخ که از دل اون تئوی هارتلند درآمد.انقلاب صنعتی,اکتشاف نفت,ایجاد راهها راه حل انتقال نیروهای نظامی رو از یک میدان به میدان دیگر جنگی آسانترکرده بود.سوال این بود, آیا اینا میتونن میدان جنگ ر از دریاها به خشکی منتقل کنند؟ این پرسش اساسی اون مقاله و در پی اون تئوری هارتلنده. مکیندر نکته نظراتش رو به شرکت کنندگان در پیمان ورسای که در حقیقت برندگان جنگ اول بودن هم ارسال کرد.و اون عبارت معروف رو که خدمتتون عرض کردم از همین مکاتبست. کسی که به اروپای شرقی مسلط باشد فرمانروای هارتلنده و هر که به هارتلند تصلط پیدا کند فرمانروای جزیره ی جهانی و کسی که به جزیره ی جهانی مسلط باشد فرمانروای جهان خواهد بود. بزارید یک پرانتزی اینجا باز کنم در ارتباط با پیمان ورسای در سال هزار و نهصد و نوزده قراردادی بین دولتهای پیروز انگلیس, روسیه, فرانسه و آمریکا در جنگ جهانی اول و متحدین شکست خورده یعنی آلمان امپراطوری عثمانی, ایتالیا, اتریش و مجارستان در کاخ ورسای امضا شد و رسما به نخستین جنگ جهانی خاتمه داد, این پیمان ورسایه. اما برگردیم به ادامه ی صحبتمون,مکیندر اولین فرد متخصص جغرافیا بود که بنیان نظریه اش ویژگیهای جغرافیایی کشورها و دوری و نزدیکی شون رو به دریا مورد دقت قرارد تا قبل از اون شب سرد معروف به بیست و پنج ژانویه در سال هزار و نهصد و چهار و اون مقاله ی معروف و متعاقب اون نظریه ی هارتلند همه تحت تاثیر قدرت دریایی ماهان بودن همون طور که عرض کردم. ولی مکیندر با نظریه ی خودش توجه کشورها را از دریا به خشکی جمع کرد.درک عمیق جغرافیایی و دانش سیاسیه وی نظریش و حتی امروز زنده نگه داشته و درباره ی اون هنوز بحث میشه.ا و برای اولین بار طبیعت جهان را یکپارچه دید و مطرح کرد. نظریه هارتلند که اوایل قرن بیستم طرح شد سرآغاز مباحث ژئوپلیتیک قرن بیستم بود و در تمامی طول قرن مورد بحث محافل مختلف,گرچه امروز محبوبیت سابق خودش رو نداره و یه جوری فاصله گرفته ولی همچنان شناخته شده ترین مدل جغرافیایی در بحثهای سیاسیه. تئوری هارتلند طی چهل سال سه بار میشه گفت اصلاح شد و بست و گسترش پیدا کرد. اولین مرحله اش همون مقاله ی چرخش جغرافیایی تاریخ بود که در اون شب معروف هزار و نهصد و چهار در انجمن سلطنتی جغرافیایی ارائه کرد.پس از جنگ جهانی اول و در سال هزار و نهصد و نوزده کتابی نوشت به نام دموکرایت اند ریلز اند ریالیتی یا همون واقعیت و ایدههای دموکراتیک و در اون کتاب اون چیزی رو که در اون مقاله ی معروف ناحیه ی محوری تو گیومه ناحیه ی محوری نامیده بود به هارتلند تغییر نام داد و آخرین اصلاحش و در سال هزار و نهصد و چهل و سه و در سن هشتاد و دو سالگی انجام داد ولی همونطور که عرض کردم ایده ی بنیادی او یعنی هارتلند تغییری نکرد و بخش مهمی از بحثهای محافل مختلف دانشگاهی و غیر دانشگاهی پس از جنگ جهانی دوم تا پایان قرن بود.میگن هرکسی یه جوری فرزند زمان خویشتنه.مکیندر هم از قاعده مستثنا نیست.او در هنگام عقد پیمان ورسای در سال هزار و نهصد و نوزده شصت ساله بود. بیشتر عمرش رو صرف مطالعه جغرافیا در آکسفورد کرد ولی با تغییرات سریع صحنهی کارزار جهانی به تدریج به سمت سیاست کشیده شد وقتی بچه بود خبر پیروزی امپراطوری پروس بر فرانسه را در سال هزار و هشتصد و هفتاد و در ادارهی پست محلشون شنیده بود. سه دهه بعد نگران قدرت گیری آلمان بود.چالش آلمان او رو وادار به پذیرش سیاست اقتصادی و سیاسی ملی و مردم محور کرد تا از این طریق بشه بریتانیای قدرتمندی به وجود آورد. رفتار مینیتالیسمی روسیه و آلمان هشداری بود که باید شنیده میشد. زندگینامه ای که ازش وجود داره توصیفیه از یک استاد ملانکولیک تنها بچش وقتی نوزاد بود مرد و او در ازدواجشم شکست خورده بود ولی سخنران بسیار ماهری بود با سابقه کاری بسیار طولانی از ریاست مدرسه اقتصاد لندن گرفته تا نمایندگی مجلس درگلاسکو و سرانجام به لقب سر هم مفتخر شد. ژئوپلیتیک واژه ای نبود که دوسش داشته باشه ولی ناخواسته به یکی از نام آوران اون تبدیل شد. منطق اساسی مکیندر در ارتباط با نظریه ی هارتلند بر این استوار بود که هارتلند نماینده ی قدرت قاره ای جزیره ی جهانیه. جزیره جهانی که مرکب از اوراسیا و آفریقا که در مجموع هفت هشتم جمعیت دنیا رو در خودش داره و دو سوم خشکی جهان,این مساحت یازده میلیون کیلومتر مربع هست که از هر طرف با موانع طبیعی جغرافیایی محاصره شده یعنی بزرگترین قلعه ی طبیعی جهانه در شمال شرقی کوههای لنا در شرق کوههای آلتای و ترنشین که روبروش بیابانهای مغلستان یا همون شینچیانگ در قسمت جنوب کوههای هندوکش و فلات افغانستان ایران در قسمت جنوب غربی بین دریای مازندران و دریای سیاه و منطقه قفقاز و فلات ارمنستان در غرب هارتلند کوههای کارپاچین و درشمال غربی دریای بالتیک و دشت لاپلند به قول معروف و در قسمت شمالی اون اقیانوس منجمد شمالی. مکیندر معتقد بود هارتلند با منابع وسیع کشاورزی و صنعتی میتونه اروپا خاورمیانه هند و خاور دور رو فتح کنه و بقیه ی دنیا هم به دنبالش خواهند اومد. این تئوری در حقیقت قلب سیاست بود در دو جنگ جهانی اول و دوم,جنگ کره و ویتنام و جنگ سرد و این تئوری نظریه ی تسلط بر جهانه. فکر میکنید مکیندر چرا از کلمه ی هارتلند استفاده کرده برای توصیف اروپای شرقی؟این عبارت از اون گفتار معروفش یادتون میاد؟هر که بر اروپای شرقی حاکم شود فرمانروای هارتلند است.یه لحظه نقشه ی اروپای شرقی رو روی اطلس جغرافیایی مجسمه کنید, اروپای شرقی یه جورایی در قسمت بالای بخش مرکزی اوراسیا واقع شده مثل قلب انسان در قسمت بالای قفسه سینه به سمت وسط البته یه کمی به سمت چپ. قلب خون رو به تمامی بدن ما پمپ میکنه, اروپا شرقی هم منابع وسیعی داره که میتونه ارتشی عظیم رو تغذیه کنه همونطور که خون تمامی بدنمون رو بدون قلب مغز نمیتونه به تمامی بدن ما قدرت بده.این مثال رو به این خاطر زدم که شاید کمکی باشه بهتون بتونیم این تئوری رو راحتتر به خاطرتون بسپارید. خلاصه اینکه بدون کنترل هارتلند اعتقاد بر این بود که هیچ قدرتی نمیتونه بر جهان فرمانروایی کنه. پس از پایان جنگ جهانی اول و قرارداد ورسای نظریه ی هارتلند در شهر مونیخ آلمان نظر یک جغرافیدان و کهنه سرباز جنگ به نام کال هاسوفر رو جلب کرد,او این نظریه ی رو از یک هشدار تبدیل به یک استراتژی کرد, اون استراتژی چی بود؟ اتحاد بزرگ آلمان, روسیه, ژاپن و چالش دائمی انگلیس استراتژی که میتونه کشور تحقیر شدهاش رو نجات بده و به سوی فرماروایی جهان سوق بده.با این نکته این پادکست را به پایان میبریم و در برنامههای آینده به ژئوپلیتیک آلمانی و دیگر نظریهها خواهیم پرداخت.