منار علم و جهل و محیط ژئوپلیتیک ناآرام کابل – قسمت دوم
- Radio51_Admin
- اپیزودها
- اردیبهشت 21, 1403
رادیو پنجاه و یک فصل ویژه منار علم و جهل و محیط ژئوپلیتیک ناآرام کابل قسمت دوم،همونطور که تو اولین پادکست قول داده بودم اجازه بدین ببینم چه قدرتهایی و چطوری وارد این بازی شدن و علایق ژئوپلیتیکی شون رو با اتخاذ چه راهبردهایی پیش بردن و میبرن. تو پادکستهای گذشته توضیح دادم که قدرتهای فرا منطقه ای و شرکای بومیشون چگونه از نارضایتیها و خواستههای به حق سالیان و برآورده نشدن آنها از جانب حکومتهای اقتدارگرا و مستبد و غیره استفاده ابزاری میکنن و این هم تاکید کردم اگر خاک حاصلخیز نباشه دانه ای در اون رشد نمیکنه و محصولی نخواهد داشت یعنی زمینهها فراهم هست که این کارها میتونه بشه.با استفاده از این زمینههای فراهم به شیوههای مختلف عمل میشه،حذب و سازمان تشکیل میدن،افراد وابسته به خودشون در احزاب و دسته جات مخالف کاشته میشن و تو ارگانهای حکومتی نفوذ میکنن و غیره.. ولی همیشه باید آویزهی گوشمان باشه اینکه خاکی که حاصلخیز نباشه برداشت خوبی هم نخواهد بود.با این توضیح میخوام پدیدهی طالبان و با هم یه نگاهی بهش بندازیم،اجازه بدید با هنری کسینجر شروع کنیم سیاستمدار محافظه کار در عین حال کهنه کار آمریکا رئیس شورای امنیت ملی نیکسون و وزیر خارجه اش.بیست و پنج اوت دو هزار و بیست و یک مقالهای نوشته توی اکان مست تحت عنوان ؟why america failed in afghanistan چرا آمریکا در افغانستان شکست خورد؟این عنوان مقالشه. ایشون مینویسه عدم وجود نهادی ریشه دار به عنوان مرجعیت مرکزی در افغانستان پس از جدایی از ایران باعث عدم ثبات سیاسی و گسترش ساختار قبیلهای طی دویست سال گذشته بوده،افغانها در برابر تمرکز قدرت مقاومت میکنند،مردم افغانستان جنگجویانی دلیر برای طایفه و قبیله خود هستند اما برای کشورشان نه و ادامه میده پروژهی بیست سالهی دولتسازی آمریکا شکست خورد،طالبان مهار شدنی بود و هست اما حذف شدنی نبود.ممکنه که حرفای من تو این روزای بسیار تلخ و رنج آوری که مردم افغانستان دچارش هستن و توش زندگی میکنن یه خورده حالت گزندگی داشته باشه ولی چارهای نیست باید اون چه که واقعیت هست بیان بشه،نمیشه واقعیتها رو ندید و سرسری گذشت.سوال های گوناگونی در این رابطه طرح میشه چرا مثلا همیشه قدرتهای برتر یا درجه اول در هر دوران خاصی به افغانستان به عنوان یه به اصطلاح ابزار نگاه کردن و استفاده ابزاری ازش کردن چرا افغانستان از حداقل قرن نوزده به بعد صحنهی به اصطلاح رویارویی استراتژیهای گوناگون بوده،حداقل بین بریتانیا و روسیه اون چیزی که به نام بازی بزرگ معروفه چرا اینجوری شده؟چرا این مردم در برابر به اصطلاح ارتشهای بیگانه قوی ترین هاشون حتی در دنیا میتونن بجنگند ولی نمیتونن یک دولت غیر قبیلهای درست بکنن چرا تو این زمینه حالت وا موندگی دارند؟برای تایید این حرفایی رو که عرض کردم یک به اصطلاح جملهای هست که توی زبان انگلیسی همواره اهل سیاست در ارتباط با افغانستان بیان میکنند و اون اینه که afghanistan in the graveyard of empires افغانستان گورستان امپراطوریهاست،واقعا هم همینطوره حداقل در سی سال گذشته دو امپراطوری قدر قدرت و وادار به عقب نشینی کردن،تو این روزهای پر از تصویر و تلاطم آدمهای زیادی هستند که سعی میکنن شرایط افغانستان و تحلیل کنن،دلایل و منطق اون چیزی که به اصطلاح بازگشت ساده و بدون دردسر طالبان به قدرت رو براش جوابی پیدا کنن،تصویری که از اوضاع احوال افغانستان طی همین ده بیست سال گذشته در رسانهها ساخته شده برای مردم منطقهی ما و مردم جهان اینه که یک گروه به اصطلاح افراطی با قرائت خاص خودشون از اسلام که حدود ده بیست سی سال پیش با حمایت و پشتیبانی پاکستان این کشور و یعنی اینجا رو اشغال کردن،اونجا یعنی افغانستان تبدیل شد به پناهگاه سازمان القاعده بعد از یازده سپتامبر و حملهی آمریکا به افغانستان اینا از مراکز شهرها و شهرهای بزرگ فرار کردند و مردم این کشور یعنی افغانستان به کمک آمریکا تلاش کردند که نهادها و حکومت دموکراتیک به وجود بیارن و طبق برآوردها ارتش نیرومندی رو به وجود آوردند که از این مردم و دموکراسی شون دفاع بکنن.آقای بایدن میگه سیصد و پنجاه هزار نفر نیروی نظامی ان،آمار واقعی میگه که اون چیزی که به نام نیروی نظامی معروفه بسیار بسیار کمتر از این تعداده و بسیاری از اینها به قول خود انگلیسی زبانها گوساله ghost soldiers هستند،سربازان شبح هستن یعنی آدمایی هستن به خاطر وجود فساد در سیستم اسما اسمشون اونجا تو لیست هست ولی عملا نیستند و از این بگذریم به هر حال تلاش کردن که زنها نیرویی بشن در اونجا و به طور اجباری مثلا بیست و پنج درصد اینها باید توی جاهای متفاوت توی ارگانهای متفاوتی حضور داشته باشن،مطبوعات به نسبه آزاد بوده ایستگاه های رادیو تلویزیونی درست کردن مثل طلوع و چیزای دیگه و شوهایی که دقیقا کپی شوهای آمریکایی بوده مثل مثلا (8:24) و اینجور چیزا. ولی همهی اینها در یک چشم بهم زدنی از بین رفت چرا اینجوری شد؟همه این ها واقعا یک دکور نبود؟به نظر میاد که همهی این چیزایی که طی بیست سال گذشته اتفاق افتاده یعنی سعی کردن درست بشه کاملا سطحی و ظاهری بوده،چرا در بیست سال گذشته کاری در ارتباط با از بین بردن فقر مطلق در افغانستان کاری نشده؟همین امروز هجده میلیون یعنی نصف جمعیت افغانستان نیازمند کمک سازمان ملل متحده.پس این ارقام عجیب غریبی که اونجا خرج شده چی شده؟اگر سعی کنیم نگاهی به ریشهها بندازیم شاید کمکی باشه به درک موضوع در افغانستان و منظورم از این حرف اینه که شخصی که ساکن افغانستان هست و به اکثریت اون جامعه تعلق داره که اکثریت شون هم مسلمانن و سنی و سنی حنفی. اولین هویتی که برای خودشون قائل هستند هویت مذهبی شونه یعنی همون چیزی که گفتم،دومیش همونطور که از آقای کیسینجر در اول پادکست نقل کردم قبیله و طایفه شونه،اون چیزی که امروز به نام طالبان معروفن همون نیروهایی اند که در گذشته مجاهدین اسم داشتند در دوران شوروی که به کمک آمریکاییها مشخصا علیه شوروی مبارزه میکردند و جنگ قدرتی که بین اینا به وجود اومده به کمک پول و اسلحهی عربستان سعودی و از نظر لجستیکی پاکستان به عنوان یه نیروی رهایی بخش و از بین برندهی هرج و مرجی که در اون دوره به وجود اومده بود نمیدونم خاطرتون هست یا نه یا تو تاریخ خوندین،آقای گلبدین حکمتیار فکر میکنم مطمئن نیستم وزیر دفاع بوده،آقای احمد شاه مسعود شاید نخست وزیر و یا یه چیز دیگهای بین آنها اختلاف افتاده بود باز بر سر قدرت آقای حکمت یار بیرون کابل وایساده بود و کابل رو با خمپاره میزد،در یک چنین اوضاع و احوالی گروه طالبان به عنوان یک نیروی رهایی بخش و سمبل نظم وارد میشه و مردم هم بدون هیچگونه مقاومتی و خسته از این جنگهای داخلی طی این سالها به راحتی اینا رو پذیرا شدن،دوباره تکرار میکنم تا خاکی حاصلخیز نباشه دونهای جوانی نخواهد زد،منظورم از این حرف اینه که گفته میشه که بازگشت طالبان، بازگشت دوباره طالبان،طالبان بدون مقاومت وارد شدند،طالبان طالبان ساخت و پاخت کردن و آمدن انواع و اقسام دیدگاهها وجود داره ولی اگر با اون چیزی که براتون توضیح دادم و بعدا بیشتر توضیح خواهم داد طالبان هیچوقت نرفته بودن که بخوان برگردن،طالبان همیشه اونجا بودن،منظور من این نیست که اون چیزی که دولت آقای کرزای و غنی و دیگران ادعا میشده که فقط در شهرها حکومت میکنن در روستاها طالبان هستند علاوه بر اون اگر بخوایم یه نگاه حتی سرسری به فتوا ها و سخنرانی ها و وضع و خطابههای روحانیونی که توی عصر همین دولتهایی که اسم بردم بودن همین دولت مورد حمایت آمریکا اگه نخوایم وابسته به آمریکا بگیم این قضیه رو تایید میکنه که طالبان حضورداشتن.طی همهی این سالها به اصطلاح حکومت مرکزی یا هر چی میخوای اسمشو بزارید تعداد بسیار بسیار کمی از علمای اهل سنت به اصطلاح بودن که عملیات انتحاری طالبان و محکوم میکردند،هیچ کدوم از اینها اعلام نکردن که مثلا اینا خارج از دینن و کار اینها غیراسلامی یا ضد دینیه،هیچ چهرهای هیچ آدم استخوان داری تو این سیستم حاضر نشد این کار رو بکنه،دولت مرکزی تبلیغ میکرد که توی روستاها قوانین شرعی رو در مورد این قضیه یا اون قضیه اجرا کردن دست این و بریدن سر اون و زدن و اینطور مسائل همون موقعی که حکومت به اصطلاح مرکزی این ادعاها رو میکرد قضات همین حکومت از همون ملاهایی بودن که سابقهی همکاری با طالبان داشتن یعنی با حکومت هم کار میکردند یعنی همان (13:54) برادرش توی حکومت بود،این نیروهایی که در ارتش طالبان بودند نیروهای خارجی نبودن بله میدونیم که گروههایی از چچن و نمیدونم ترکستان و نمیدونم قرقیزستان و دیگر نقاط در آسیای مرکزی و حتی اون چیزی که منطقه عربی خاورمیانه معروفه تو اینها هستند ولی نیروی اصلی شکلدهندهی به اصطلاح ارتش ظفرنمون طالبان از میان جوانانی که توی همین مردم رشد کردن،پسران و مردان همین خانوارهای به قول معروف افغان هستن،جماعتی اند که از بطن همین جامعه بلند شدن با همون سنتها و باورهایی که تو خانوادههاشون هست و تو جامعه هست و تو زندگی تک تکشون هست.اون چیزی که مربوط به ایدئولوژی طالبان میشه این ایدئولوژی یعنی طالبان اونور مرز و این ورمرز یک ترکیبی از به اصطلاح مکتب وهابی یا سلفی که از عربستان سعودیه و رسم و رسوم خود قوم پشتون با تمام شاخههایی که توشون هست که بهش میگن پشتون والی به این نام معروفه،یعنی اگه بخوام همین و خلاصه بکنم اینه که مردم افغانستان مسلمونن،فرقشون با طالبان اینه که اونا مسلمانان تندرو هستند،خودشون و نمایندهی خدا بر روی زمین میدونن و قوانین شرعی رو میخوان پیاده بکنن،خلاصه کلام این که یک گروه بیگانه نیست از کشورهای دیگه نیومده اونجا رو اشغال بکنه از همان مردم.در سال دو هزار و دوازده یعنی تقریبا ده سال پیش صددرصد اگر آمار امروز بگیرن یعنی قبل از ورود ظفرنمون طالبان بسیار بیشتر از اون چیزی که الان خدمتتون عرض میکنم،در سال دو هزار و دوازده یک نظرسنجی از مردم افغانستان دربارهی طالبان انجام شد تو این نظرسنجی نشون داده میشه که هفتاد و هفت درصد از مردم مدافع طالبان اند،سال دو هزار و دوازده هفتاد و هفت درصد از مردم مدافع طالبان اند،استدلالشون چیه؟اون نظرسنجی تو گیومه این و نوشته (زیرا طالبان افغان هستند مسلمانند و جهاد میکنند) از این واضحتر دیگه میشه استدلال کرد که طالبان نرفته بودند؟مشکلی که این آدمهایی که در بیرون از افغانستان هستند در سراسر جهان و تصویری که براشون ساخته شده همان تصویری که خدمتتون عرض کردم این تصویر تصویر نادرستیه،این تصویر که افغانستان یک کشور لیبراله اندیشههای لیبرالیستی در اونجا به قول معروفنقش و نما داره دخترا فوتبال بازی میکنن کریکت میکنن مد دارن لباس دارن خواننده هستند و انواع و اقسام چیزهای دیگه و صرفا چند تا طالبان هستندکه این و وضعیت دموکراتیک داره مختل میکنه یعنی کاری که در فرانسه یا آلمان و جاهای دیگه نیروهای انتحاری انجام بدن،یه چیزی شبیه اونه ولی واقعا اینجوری نیست،یک درصد بسیار بسیار کمی از جمعیت افغانستان ممکنه تمایلات لیبرالیستی داشته باشن یا دموکراتیک و غیره که اونم البته اون هویت اولشون همیشه باهاشون هست یعنی اینجوری نیست که اون هویت اول باهاشون نباشه،لیبرالیسم اونها آنچنان قوی نیست که هویت اولشون و تحت شعاع قرار بده ولی هست ولی هست و تعدادشون هم اندک.همونطور که عرض کردم بسیاری از مردم افغانستان در فقر مطلق زندگی میکنن،طبق گفتهی دبیر کل سازمان ملل متحد مصاحبهای که همین دو روز پیش با بیبیسی داشت هیجده میلیون مردم افغان نیازمند کمک سازمان ملل متحد هستن،خب این مردم مستاصل و فقیر و اینجوری به راحتی حاضر میشن به ازای دریافت یه چیزی از طالبان برای گذران امور خودشون طرفدار اونا بشن،این قضیه توی افغانستان کاملا رایجه حتی شما دیدید توی اخبار که جنگ سالار ها جبهه عوض میکنند به خاطر پیشنهاداتی که بهشون میشه یا به عبارتی سمت باد و سنجیدن علاوه بر اون از عناصر کمیاب خاکی که ازش حرف زدم و لیتیوم اینها طی سالهای جنگ استخراج میشدند به خصوص در مناطق شمال افغانستان یه منبع درآمد بزرگی برای طالبان بوده و از اونجایی هم که عده زیادی از به اصطلاح مردم فقیر روستا تو این مناطق براشون ایجاد شغل میشه مورد حمایت اونا هم بوده و یک منبع به اصطلاح تامین معاششون بود،باز ممکنه سوال بشه علاوه بر این طالبان دیگه از کجا پولاشون رو میاوردن پس این یک منبع بوده،منبع دیگه شون بر اساس اعلام سازمان ملل متحد در سال دو هزار و شونزده یعنی حدود پنج سال پیش در سال دو هزار و شونزده طالبان سالانه حدود دو تا سه میلیارد دلار درآمدی ناشی از از فروش مواد مخدر داره دو تا سه میلیارد دلار در سال،خوب؟پس فلزهای کمیاب در معادن بهش دسترسی دارن و مواد مخدر هم همینطور،از سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت تا همین امروز دولت قطر نقش واقعا مهم ومستقیم در حمایت سیاسی و مالی از طالبان افغانستان و به خصوص رهبران سیاسیش کرده،یک سوال اینجا مطرح میشه من این سوال رو دنبالش گشتم توی گوگل و جاهای دیگه ولی جوابی پیدا نکردم و از شما خواهش میکنم اگه جوابی پیدا کردین توی کامنتها بنویسید و اون اینه چرا با این که دولت آمریکا میدونه که قطر از طالبان حمایت میکنه حمایت گوناگون طی این سالها به دولت قطر اعتراض نکرده و مقابلش ایستادگی نکرده،به شما یادآوری میکنم که توی اخبار حتما شما دیدید که چه موضع گیری سخت و وحشتناکی آمریکا داشته در ارتباط با عبور گذری مثلا یکی از اعضای القاعده از طریق خاک ایران به عراق و مسائلی از این دست ایران و در اون مورد خاص تحریم کرده و چه تبلیغات وسیعی علیه ایران در سراسر جهان به خاطر قضایای اینجوری انجام داده،باز سوال اینه چرا کشوری به اصطلاح به نام قطر با جمعیتی سیصد هزار نفر که این همه کار در ارتباط با طالبان میکنه کمکشون میکنه طی این همه سالها آمریکا هیچ اعتراضی نکرده در این رابطه،همینطور عربستان در ارتباط با nine eleven یا همون یازده سپتامبر وعربستانیهایی که انفجار در آمریکا در نیویورک و جاهای دیگه بوجود آوردند،چرا اینها مورد سوال قرار نمیگیرند حتی به صورت بسیار مضحکی دادگاهی در آمریکا ایران رو متهم کرد به شرکت داشتن در یازده سپتامبر دو هزار و یک.من این سوال و جوابش رو پیدا نکردم،این و جدی میگم به سه زبان انگلیسی آلمانی و فارسی جستجو کردم ولی پیدا نکردم سوال اینه،چرا آمریکا قطر رو مورد سوال قرار نداد در ارتباط با کمکی که کمک واقعا زیادی که اینها به طالبان و رهبران طالبان طی بیست سال گذشته کردن؟پاکستان هم همینطور اگر شما جوابی پیدا کردید به من بگید.سوم آبان هزار و سیصد و نود و هفت با رایزنی مقامات قطری و موافقت مقامات دولت آمریکا یعنی دولت ترامپ،عبدالغنی برادر که در پاکستان زندانی بوده آزاد میشه،آقای ملا عبدالغنی برادر الان پست مهمی توی دولت طالبان داره ولی نمیدونم دقیقا چه پستی داره.با پشتیبانی دولت قطر عبدالغنی برادر و بقیهی رهبران سیاسی طالبان در دوحه پایتخت قطر با مقامات کشورهای تاثیرگذار در آیندهی سیاسی افغانستان مثل ایران و ایلات متحده وارد مذاکره شده و در نهایت شرایط و جهت بازگشت طالبان به صحنه قدرت در افغانستان فراهم کردن،اینجا میخوام یه پرانتز باز کنم که من مقالات و گفتههای زیادی شنیدم در به اصطلاح شبکههای اجتماعی که ایران سورپریز شد طالبان ایران را سورپریز کرد ولی دادهها چیز دیگهای رو گواهی میدن،باز دوباره مثالی رو میارم که در جهت اثبات این حرف منه،عبدالغنی یکی از چهار بنیانگذار اصلی طالبانه و معاون وزیر دفاع سابق دولتش بوده در دور اول حکومت طالبان،این فرد به علت روابط نزدیک و دوستانهای که با رهبر پیشین طالبان یعنی ملا عمر داشته،ملا عمر لقب برادر رو بهش داد،این عنوانیه که ملا عمر بهش داد.اینجا یه پرانتز دیگه بازکنم برای تایید حرفم که ایران از همهی این قضایا اطلاع داشته چه از طریق سیستم اطلاعات امنیت خودش جداگانه و چه اطلاعاتی که از دولتهای منطقه میگرفته من جمله قطر.به براساس رهگیری هواپیماهای نظامی و تجاری هواپیمای سی هفده هواپیماهای سی یعنی کارگو ایران خودش ارتش ایران سیصد و سی فکر میکنم داشته باشه،این سی هفده هست به هر حال هواپیماهای غول پیکر کارگو هستن حامل ملا عبدالغنی ساعت پونزده و پنجاه و شش دقیقه به وقت کابل پایگاه هوایی العدید در قطر رو ترک کرده و پس از پرواز بر فراز ایران و پاکستان در ساعت هیجده در قندهار به زمین نشسته است،پس از توقف هواپیما در رمپ اصلی فرودگاه علاوه بر ده نفر نیروی ویژه هوابرد ارتش قطر یک افسر اطلاعات و همچنین مهندس پرواز هواپیما ده تن دیگه از هواپیما پیاده شدند که همگی مقامات ارشد دفتر سیاسی طالبان از جمله رهبر آن عبدالغنی برادر بودند،میدونید هواپیمای سیصد و سی یا سی هفده چگونه هواپیمایی هستند؟اگر ایران اطلاع نداشت از مسیر پرواز این هواپیما یعنی بدون اطلاع ایران این اتفاق میوفتاد به محض ورود به فضای ایران این هواپیما بلافاصله سقوط میکرد بدون برو برگرد،اگه خاطرتون باشه زمان ترامپ یکی از این پیچیدهترین پهپادهای آمریکایی به نام (27:33) که معروف به که غیر قابل ردیابیه به محض ورود به خاک ایران یعنی یک اینچ وارد خاک ایران شد توسط پدافند زد هوایی ایران این پهپاد سقوط میکنه و باز خاطرتون هست که ترامپ از ایران تشکر کرد که هواپیمایی رو که با همین هواپیمای جاسوسی همراه بود بیست و پنج نفر آدم توش بودن اون هواپیما رو نزد به خاطر این از ایران تشکر کرد.منظور من از این مثل اینه که وقتی پهپاد غیر قابل ردیابی رو دفاع ضد هوایی میتونه به این سادگی بزنه زدن هواپیمای سی هفده عین آب خوردنه پس این پرواز با اطلاع ایران بوده اینم باز دلیل دیگهای که ایران سوپریز نشده و از این قضایا اطلاع داشته به قدرت رسیدنش اطلاع داشته.سه سال پس از بازداشت عبدالغنی برادر در پاکستان ملا عمر رهبر طالبان فوت میکنه،در نهایت ایشون وقتی آزاد میشه در سال نود و هفت بر مبنای اون چیزی که خدمتتون گفتم با حمایت دولت قطر به رهبری طالبان میرسه،آقای عبدالغنی میشه رهبر طالبان تا رویای دولتمردان قطر و جهت برپایی عمارت اسلامی افغانستان به حقیقت تبدیل کنه این برنامه قطر بود،باز اون سوال من چرا آمریکا به این برنامه هیچ گونه اعتراضی نکرده؟.و اما بعد از این ببینیم که چه زمینههایی سیاسی و اجتماعی باعث شکل گیری رهبری این طالبان شد.این رهبری همیشه میتونه توی افغانستان به خاطر حاصلخیزی خاک سرباز جمع بکنه ولی رهبریش یک برنامهی دیگهای که براش چیده شده و اون برنامه و طرح در حقیقت طرح ژنرال ضیاء الحق و حمید گل رئیس سازمان جاسوسی پاکستان بوده که تحت عنوان جهاد افغانی معروفه.سازمان جاسوسی پاکستان اسمش هست ISI که مخفف کلمهی (30:12) هست.این دو نفر تونستن اون طرح و دههی هشتاد به عنوان اهرم مناسبی برای پایین کشیدن اتحاد شوروی در افغانستان در عربستان سعودی و ایالت متحده قالب کنن و قبلا در پادکست هلال بحران از چگونگی روی کار آمدن ضیاء الحق و رابطش با ریگان و تشویق او برای ترویج اسلام حرف زدم،یعنی آقای ریگان آقای ضیاالحق و تشویق میکرد که اسلام تحمیل بکنن.ضیاء الحق در یک مصاحبهای با آقای زلیک هریسن مطلبی رو عنوان کرد که من براتون نقل قول میکنم که خیلی جالبه که بشه پس پشت این طرحی که ازش حرف زدم بفهمیم که چی بوده،ایشون تو اون مصاحبه میگه:ما اجازه نخواهیم داد که افغانستان به وضعیت پیش برگردد و بار دیگر به حوزهی نفوذ هندوستان و شوروی و صحنهی قدرت نمایی در همسایگی ما تبدیل شود،افغانستان یک دولت اسلامی خالص پیدا خواهد کرد در چارچوب پان اسلام و بیداری مجدد آن تا روزی که در آینده الهام بخش مسلمانان اتحاد شوروی گردد خواهید دید.بعد از اینکه آمریکا و عربستان سعودی این طرح و دریافت کردن آمریکا به تنهایی هشت میلیارد دلار برای تشکیل اون چیزی که بعد ها مجاهدین افغان شدن هزینه کرده،تو منطقهی مرزی بین افغانستان و پاکستان اینا سی هزار نیروی جهادی به اصطلاح تربیت کردند،این جهادی هارو علاوه بر خود افغانها از شبکهی جهانیه میشه گفت افراطیون سنی مذهب عضوگیری کردن و توی کمپهای گوناگون اینها رو به اصطلاح ترین دادن تربیت کردن،یه نکتهای رو هم اینجا بگم که جالبه همین آقایانی که علیه شوروی جنگیدند با موشکهای استینگر ضد هوایی که آمریکا در اختیارشون گذاشته بود از همین موشکها بعدا استفاده کردن علیه آمریکا.این قسمت از پادکست و اینجا خاتمه میدم و دنبالهی داستان افغانستان و در پادکستهای دیگه در اختیارتون میذارم.