منار علم و جهل و محیط ژئوپلیتیک ناآرام کابل – قسمت سوم
- Radio51_Admin
- اپیزودها
- اردیبهشت 21, 1403
رادیو پنجاه و یک فصل ویژه منار علم و جهل و محیط ژئوپلیتیک ناآرام کابل قسمت سوم.اگه یادتون باشه قسمت دوم و با نظر هنری کیسینجر سیاستمدار محافظه کار و رئیس شورای امنیت ملی و وزیر خارجه ریچارد نیکسون شروع کردیم که گفته بود مردم افغانستان جنگجویان دلیری برای ایل و طایفه خودشون هستن ولی نه برای کشورشون البته من نقل به مضمون میکنم یه چنین چیزی گفت و با طرح ژنرال ضیاءالحق رئیس جمهور و حمید گل رئیس سازمان امنیت یا همان ISI پاکستان در دههی هشتاد که طرحی بود برای تشکیل مجاهدین افغان با حمایت مالی عربستان و آمریکا و لجستیک پاکستان تموم کردیم اون بحث و ما در اون قسمت و اینکه اینها در حدود سی هزار جهادی رو که میشه گفت از شبکهی مسلمانان حداقل غیر معتدل و سنی مذهب بودن از شبکهی جهانی این نوع تفکر آموزش ایدئولوژیک و نظامی دادن،بحثمون رو اینجا تموم کردیم و حالا پیگیری میکنیم همون طرح رو منتها این بار با افراد دیگه.بی نظیر بوتو دختر ذوالفقار علی بوتو که من قبلا معرفیش کردم بهتون و نصیرالله بابر وزیر کشورش در سال هزار و نهصد و نود و دو یه جور تجدید نظر کردن نسبت به اون طرح قبلی در ارتباط با افغانستان و یه جورایی مجاهدین افغان تقریبا از نظر آنها طرد شد و یک نیروی جدیدی از مدارس مذهبی پاکستان که سرمایش و عربستان سعودی و امارات میداد به نام طالبان که از همون کلمهی طلبه هست از این مدارس جمع کردن و یک نوع ملیشییا تشکیل دادن،استدلالشون هم این بود که مجاهدین افغان یعنی همون گروه قبلی که حمایت شدند علیه اشغال شوروی تمایل پیدا کردند ظاهرا به هند این دلیل اصلی تشکیل طالبان بود که جایگزینی بود برای اون چیزی که به نام مجاهدین افغان معروف بودند. تا اونجایی که توی اسناد و مدارک میشه پیدا کرد دولتهای غربی مشکلی با حمایت از طالبان نداشتن به طور کلی،درسته غیر از عربستان سعودی و پاکستان و امارات هیچکس دیگهای حکومت بعدی اینها رو به رسمیت نشناخت ولی هیچ کس تا همون موقع و بعد از اون تا یازده سپتامبر مسئلهای نداشتند،دلیل اصلی این مسئله نداشتنش هم این بود که میخواستند جریانی که بعد از سقوط شوروی حاکم میشه بتونه جلوی پیشرویهای استراتژیک ایران بایسته،این عمدهترین چیزی بود که اینا میخواستن نتایجتا هیچ مشکلی با طالبان و تشکیلش نداشتن.این و باید در نظر بگیریم با توجه به مسئلهی نفت و موقعیت ژئوپلیتیک خود افغانستان و مسائلی از این دست.جالب اینه که اعلام موجودیت نسبی طالبان زمانی شروع شد که راهآهنی رو که ایران و هند روی اون سرمایه گذاری کرده بودند و آسیای مرکزی و برای اولین بار به خلیجفارس وصل میکرد در سال هزار و نهصد و نود و چهار به سرخس به اصطلاح بخش ترکمنستان و تجن در ایران رسیده بود از اینجا شروع کردن حملات شون رو.دولت آمریکا در مقابله با این پروژه به سرعت با پاکستان دست به کار شدند و همراه با شرکت یونوکال و سعودی دلتا یه شرکت ماله عربستان سعودی اتحادی تشکیل دادند که با اون پروژهای رو که دولت مرکزی کابل یا دولت رسمی کابل اون موقع که به هر حال از مجاهدین تشکیل میشد،اونها در صدد بودن که با یه شرکت ژاپنی قراردادی برای به اصطلاح انتقال انرژی ببندند. زلمی خلیل زاد نماینده فعلی آمریکا اون موقع نمایندهی یونیکال بود به نمایندگی از شرکت یونیکال با طالبان مذاکره میکرد.ببینید این آقای زلمی خلیلزاد آقای حامد کرزای آقای غنی وقتی شما تو اینترنت دنبال زندگینامههای اینا میگردید یک زندگی نامههای بسیار شسته رفته و بدون اشتباهی میبینید و هیچ کدوم از اون زندگینامهها به طور مشخص از این که این آقایان یعنی هم کارزای و زلمی خلیل زاد کارمند شرکت یونیکال بودن هیچگونه اشارهای ندارند.بگذریم برگردیم به مشروعیت طالبان از جانب قدرتهای غربی و بعد اون.روزنامهی نیویورک تایمز اون هم طالبان و یک نیروی میانه رو توصیف می کرد،خلیل زاد کسی بود که از اون اول میشه گفت یه جورایی پدرخوانده اینها در آمریکا بود و به طور مشخص در تشکیلات دولتی آمریکا که خودش کار میکرد جاهای متفاوت کار میکرد بعدا من ایشون و معرفی میکنم که کجاها کار میکردند،کمک رسانی به طالبان و مطرح میکنه توجیهش هم این بود که درسته که طالبان به اصطلاح مسلمانان بنیادگرا هستن اما مثل ایرانیها ضد آمریکایی نیستند،مثل حکومت ایران ضد آمریکایی نیستن.آمریکاییهارو قانع کرده بود که طالبان مشکلشون با مدرنیته است،اینها ضد غرب نیستند فقط میخوان جامعهی سنتی داشته باشن که شریعت در اونجا برقرار باشه و قوانین شریعت و چیز دیگهای از این نمیخوان.آقای پیتر تامسون که سفیر آمریکا بوده بین سالهای هزار و نهصد و هشتاد و نه تا هزار و نهصد و نود و دو کتاب جالبی داره در مورد افغانستان که تو اون کتاب که به طور دقیق و مشروح عملیات پاکستان رو در ارتباط با طالبان و گمراه کردن دولتهای غربی به زیبایی توصیف میکنه و این چیزی رو که پاکستانیها جا انداخته بودند دربارهی خودشون و برنامهشون در افغانستان به این مضمون که خواستار یک راه حل سیاسی هستند برای افغانستان و علاقه ای هم ندارن که یه دولت دست نشانده داشته باشن در اونجا این قضیه رو به وضوح روشن میکنه برای خوانندگانش،توی کتابش هست afghanistan jihadist terrorism ethincconflicts and the failure of great powers که اگه بخوام ترجمهی تحتالفظی کنم افغانستان تروریسم جهادی درگیریهای قومی و شکست قدرتهای بزرگ،این عنوان کتابشه توی اون کتاب به زیبایی عملیات بسیار بسیار گمراه کننده پاکستان و که همین امروز هم به نوعی ادامه داره افشا میکنه برای سیاستمدارهای غربی.اگه بخوایم طالبان و همینجوری یه خلاصهای ازش بگیم،بطور خلاصه بگیم که چی هست کارشناسانی که تو زمینهی مسائل سیاسی فرهنگی و ژئوپلیتیک آسیای جنوبی کار میکنند معتقدند که طالبان محصول رقابت قدرتهای بزرگه یعنی طالبان و القاعده بدون شک محصول مشترک سازمان و CIA و ISI سازمان امنیت پاکستانه،علت پیدایشش هم برمیگرده به اون چیزی که در دوران جنگ سرد باید جستجو بکنیم.من به شما دوستان عزیز این پادکست توصیه میکنم همونطور که قبلا هم اشاره کردم زمینههای اجتماعی و فرهنگی رو هم به این اضافه بکنید یعنی به این برنامهی مشترک ISI و سازمان CIA،همون مثالی که زدم اگر زمینی بارور نباشه دانهای در اون رشد نخواهد کرد یعنی زمینه آماده هست و از این زمینه استفاده میشه. مظفر به اینکه حضور چکمههای ارتش سرخ رو هم باید به این معادله اضافه بکنید یعنی اگر اون نبود طالبانی به نظر من به وجود نمیومد. ایجاد و تشکیل طالبان یه پروسهای بوده که کار ایدئولوژیک و مسالهی مالیش به عهده عربستان سعودی و امارات بوده بقیه مسائل زیر نظر سازمان CIA انجام میشد لجستیکش هم که عرض کردم پاکستان بود.خود آمریکاییها در نوشتههای گوناگون به این موضوع اعتراف دارند کشورهای عربی هم حداقل نمیگن که ما نبودیم،یعنی اون کشورهایی که گفتم.زمان اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ پولهای زیادی یعنی میلیاردی از طرف کشورهای عربی به سمت پاکستان روانه شد میتونم بگم.مدارس دینی مثل قارچ در مناطق مختلف ثبت شدن بخصوص توی منطقهی وزیرستان،وزیرستان شمالی و جنوبی که به مناطق به اصطلاح قبایلی معروف هستند و نوعی خودمختاری دارند از نظر ایدئولوژیک هم پایگاهی که پیدا کردن نوعی تفکر به اصطلاح سلفی در بعضی از رهبران قوم پشتون بودن نه همهی مردم،بعضی از رهبران قوم پشتون این تمایل و داشتن اون پایههای ساخت ایدئولوژیکش شد.رهبران این گروهی که بعدا طالبان نام گرفتهاند در دو سوی مرز دیورند که همون مرزی که بین پاکستان و افغانستان است و افغانستانیها هیچ وقت این مرز و به رسمیت نشناختن و این یکی از نگرانیهای عمده و شاید بگم ترس پاکستانه در ارتباط با افغانستان که دست به کارهایی میزنه که بعضی موقعها قابل توجیه هم حتی نیست از دیدگاه خودشون،پس میبینیم که پاکستان وقتی این مدرسه ها تشکیل میشه و مسائل روبراه میشه وارد اون کارزار اصلی میشه و شروع میکنه جذب نیرو،وقتی به کمک عربستان این مدارس به اصطلاح برقرار میشن.بخشی از نیروهایی که بعدا طالبان بودند به طور کلی از بدنهی مجاهدین سابق اند که ریزش کردن به خاطر سیاستهای به اصطلاح تفرقه افکنانه ای که خود اونا داشتن و جدالهای بین گروهی. خاطرتون هست که فکر میکنم آقای گلبدین حکمتیار وزیر دفاع بود من این و نمیدونم یادم نیست الان و احمد شاه مسعود نخست وزیر بود و یه چیزی شبیه اون،اینا با هم دیگه اختلاف پیدا میکنن آقای حکمتیار از کابل میره بیرون شهر کابل به خمپاره میبنده یعنی اینها اینجور اختلافاتی با همدیگه داشتن که باعث ریزش نیروهای مجاهد شد و این نیروها توسط اون چیزی که بعدا طالبان نام گرفتند به اونها پیوستن به اضافهی نیروهای دیگه.این نیروها به طور کلی شکل گیریشون دو پایهی اساسی داشته،همونطور که عرض کردم ایدئولوژی اسلامی که عربستان سعودی و به اصطلاح رهبران مذهبی اونجا روش کار کردن و بخش دیگش برمیگرده به مسالهی قبایل پشتون،این دو تا رکن اساسی طالبانه،طبیعتا این طرح با حمایت گسترده عربستان و امارات تشکیل شده و دلیل استراتژیکش کاملا واضحه یعنی ایستادگی در برابر ایران و اگر بتونن ایران و در نواحی شرقی ایزوله کنن،سعی کنن یه جور سلولهایی در اونجا به وجود بیارن که بتونن در داخل ایران عملیات داشته باشن و برای ایران دردسر درست بکنن.خب این کار براش چندان دشوار نبود و هنوزم نیست حدود سه میلیون افغان در داخل ایران زندگی میکنند،همیشه هم دارن رفت و آمد میکنن به اینور اونور،بعلاوه اینکه شیعیان در مرکز افغانستان و اقتصادشون که یه جوری به تولیدات ایران وابسته است،این یکی از دلایل بود که به اصطلاح اینها رو وادار به تشکیل این گروه کرد بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی و درگیریهای داخلی مجاهدین که پاسخگوی نیاز استراتژیک اینا نبود و سالهای اخیر یه چیز دیگهای هم باید بهش اضافه کرد و اون اینه که راههای تجاری در گذشته همیشه از بندر کراچی یه جورایی به افغانستان وارد میشد ولی بعد از بستن قرارداد بین هند و ایران در ارتباط با پروژهی مکران همون چیزی که به طرح بندرچابهار تجارت به اون سمت گرایش پیدا کرد و طبیعتا نگرانی پاکستان و عربستان در این زمینه بیشتر و بیشتر شده و خواهد شد.پاکستان به نمایندگی از عربستان و امارات یک لحظه از حمایت و تامین طالبان تا همین امروز دست نکشید،در تمام این بیست سال که آمریکا در اونجا حضور داشت همواره از طالبان حمایت کرد به طرق مختلف که الان جای بحثش اینجا نیست.ورود ظفرنمون و بدون هیچگونه دردسری و اونطور که در گذشته وحشیانه عمل کردند این بار این گونه نبوده حداقل تا کنون یعنی میتونم بگم که شیوههاشون اون حالت تندروی گذشته رو نداره کم کم دارن تند میشن بذارین اینطوری بگم،روزشون این تصویر و نداشت چون اینها به این تصویر در جهان احتیاج داشتند یعنی این نتیجهی بیست سال کاریه که متحدان عرب آمریکا مثل قطر مثل عربستان سعودی و دیگران به رهبری اون بخش از طالبانی که در قطر بودند قانع کردند که باید اینگونه باشه که این که حالت تهاجمی نداشته باشن با دنیا و چیزی که مد نظرشون بود اینه که اگر این حکومت چهرهی گذشتهی خودش و نداشته باشه چهرهی جدیدتر مدارا گرایانه داشته باشه میتونه جلوی نفوذ و حضور گستردهی ایران و در افغانستان بگیره،خود تحلیلگران افغان و بعضی تحلیلگران غربی توی تحلیلشون این و میگن با استفاده از یک اصطلاح تحت لفظی که ایران انگشتش در همه جای افغانستان است،این نظر و بعضی از تحلیلگران آمریکایی هم بهش اعتقاد دارن،طبیعتا این دولتی که با این منش و رفتار الان توی افغانستان روی کار اومد میتونه کاربرد بهتری داشته باشه در درازمدت در ارتباط با ایران.اگه بخوام همهی این حرفا رو خلاصه بکنم این میشه که دوست ندارن یه عراق دیگهای در شرق ایران یعنی در افغانستان به وجود بیاد و ملاحظات استراتژیک دیگه ای که بعدها حرفش رو میزنم.اگر شما یه لنز واید بندازید توی منطقهی عربی خاورمیانه جریانهای رادیکالی که تو منطقه به وجود اومدن بدون برو برگرد مستقیم و غیر مستقیم از حمایتهای قدرتهای مانند آمریکا و انگلیس و کشورهایی مثل عربستان و امارات برخوردار بودند این شکی توش نیست،به خاطر همین باید بگیم که طالبان هم که خصوصیاتی شبیه بقیه گروهها دارند بگذریم که با داعش و القاعده فرق دارن اینا میشه گفت یه جوری مذهبی های به اصطلاح ناسیونالیست بیشتر توشون هست،اونها بیشتر جهادی هستند و تکفیری و این چیزا با سراسر جهان در جنگند اینها در ارتباط با افغانستان بیشتر میجنگند،این البته یک تحلیل قطعی نهایی نیست ولی رفتارشون بیشتر این و نشون میده و طبیعیست با حضور بیست سالشون در قطر پاکستان عربستان و کشورهای از این دست اینها هم نمیتونن از اون منطقه کلی حمایتی یا چتر حمایتی قدرتهای بزرگ و قدرتهای منطقه ای رقیبایران عمل بکنن یعنی بدون حمایت اونها نمیتونن اهداف بلند مدت خودشون رو پیش ببرن باید در اون چهارچوب حرکت کنن.به نظر میاد که این کشورها یه جوری این قضیه رو به طالبان دیکته کردن یعنی اینکه اگه بخوای تو قدرت بمونی باید تو رفتارتون تجدید نظر بکنید و به اون شیوه ای در گذشته خشونت میکردید خشونت نکنید یا به اصطلاح عامیانه با پنبه سر ببرید اینبار چون اگه طالبان واضحه اگر بلافاصله بر اساس همون رفتار گذشته دست به خشونت بزنند به اون شیوه نه تنها در جهان عکسالعملهای وحشتناک و عجیب غریبی به وجود بیاره باعث میشه که مواضع نیروهای داخلی که باهاشون مخالفند قویتر بشه و این مواضع مخالف تبدیل بشه به مقاومت و نتیجتا در آخر تبدیل بشه به صحنه جنگ داخلی که معلوم نیست اصلا چی بشه و چه بسا یکی از نتایجی که میتونه داشته باشه تحلیل رفتن خود طالبان و ایجاد نزاع درونی بین جناهای خود طالبان که طبیعتا به نفع اون کشورهای بزرگ و وابستگان بومیش نداره،واقعیت اینه که ایدئولوژی طالبان تغییری نکرده این اشتباه نشه ایدئولوژی همونه ولی سیاستشان تغییر کرده یعنی با حساب کتاب بیشتری فعلا ملاحظات بینالمللی رو میکنن برای اینکه میخوان تو قدرت بمونن و اگه بتونن تو قدرت بمونن برای خودشون و قدرتهای غربی امتیاز بسیار بالایی خواهد بود یعنی اینکه طالبان مثل دفعه قبل که با تجهیزات کامل نظامی با پشتیبانی سازمان اطلاعات و سازمان اطلاعات ارتش پاکستان و خود ارتش پاکستان و طبیعتا با هزینههای مالی عربستان سعودی و آمریکا و اینا وارد افغانستان بشن و از استیصال مردم و نارضایتی مردم استفاده بکنن و حکومت و در دست بگیرند و شروع کنن به قلع و قمع همه چیزی که دم دستشون میاد،این دیگه نمیتونه منفعت داشته باشه برای حتی همون پاکستانی که دفعه قبل این کار رو کرده.من نظرات و عقاید گوناگونی در رسانههای جمعی دیدم که مثلا بعضیا میگن یه عده پشت کوهی به اصطلاح که اینا هیچ شناختی از مسائل جهانی ندارن و وارد شهرها شدن و حکومت به دست گرفتن،ممکنه ممکنه عدهای چنین تمایلی داشته باشن یعنی ذهنیت روستایی و شاید به روز نشده اما نه رهبری تعلیم دیدشون،رهبری تعلیم دیدشون پیش بهترین و ورزیدهترین افراد غیر دموکرات جهان عرب به خصوص صعودیها که تجربهی دو قرنی ضد دموکراتیک در داخل خاک خودشون دارن ولی ارتباط بسیار گسترده با جهان دارند،در عربستان سعودی هنوز به شیوهی هزار و چهارصد سال قبل گردن میزنن،دست و پا میبرن و بقیه چیزای دیگه.هنوز زن نمیتونه بدون مرد بیرون بره رانندگی نمیتونه بکنه همهی این داستان ها که شما بهتر از من میدونید ولی بهترین روابط رو با جهان داره،طبیعتا طی این بیست سال اونا به رهبران طالبان در قطر آموختن اینا رو یعنی اونها تجربیات خودشون رو به اینها منتقل کردن به این مضمون که میشه بنیادگرا بود مثل ما یعنی عربستان و با جهان آزاد هم رابطهی خوب داشت و طبیعیست میلیارد ها تو بانکها ذخیره کرد همونطور که شیخ های جهان عرب میکنن.من به همین دلیله که معتقدم این اتفاقی که در حال رخ دادنه از قبل فکر شده برنامهریزی شده و موافقت طرفین هم گرفته شده یعنی چی،پس پشت این توافق این رفتار پول خوابیده سرمایه خوابیده اونم خیلی زیاد کجا؟ لیتیوم لیتیوم،خاطرتون هست در پادکست قبلی به طور مبسوط در مورد لیتیوم و عناصر خاکی کمیاب و دیگر فلزات و کانیها صحبت کردم.طالبان توی بیست سال گذشته حداقل توی قطر به عنوان یه کشوری که یکی از مراکز به اصطلاح بزرگ پولی دنیاست دفتر و دستک داشتند،شما میدونید دیگه چرا داشتن؟من توی هر پادکست این سوال رو مطرح میکنم چرا آمریکا به قطر در این رابطه اعتراض نکرد؟اگر شما جوابش رو پیدا کردید به من بگید.خب طبیعیست تماس هایی با قطرهای صاحب سرمایه عربها دیگر عربها منظورمه اماراتی و دیگر عرب ها گرفتن و آخرشم اینها تبدیل شد به تماس با دولتهای متفاوت،داعش هم همین کار رو کرد داعش هم به همین طریق خلافت اسلامی تشکیل داد خط لولهی گاز ایران عراق سوریه رو براتون گفتم و داستان صدها وانت تویوتا که در اختیار داعش قرار گرفت اینها همه به هم ارتباط دارند و به نظر میرسه طالبان که با تجربه تراز داعش هستند در این زمینه همونطور که عرض کردم از نظر ایدئولوژیک تفاوت دارن یه مقداری اینها میشه گفت ناسیونالیستهای مذهبی هستند آنها جهادیهایی اینتر ناسیونالیست میشه اینجوری شاید تفاوتشون گفت البته این تفاوتها خیلی همچین دقیق نیست ولی تا حدی میشه رو این تاکید کرد این ها به این نتیجه رسیدن که مثل برادران صعودی شون یا اماراتی شون یا قطری شون تو این جهان مادی میشه سنت گرا بود و فاندامنتالیسم بود و هر چیز دیگه ولی از ارزشهای مادی دنیا هم بهره برد این و فهمیدم میگی نه؟بذارید یه نقل قول از یکی از اینا براتون بیارم،آقای عبدالقهار بلخی عضو کمیسیون فرهنگی طالبان درست روز سه شنبه بعد از قدرت گیری طالبان یعنی طالبان روز یکشنبه به اصطلاح کابل رو فتح کردن دوشنبه سهشنبه یعنی دو روز بعد بگیم سه روز بعد تو یه مصاحبهای با خبرگزاری یونهاپ مال کرهی جنوبی این و گفت من نقل قول دارم میکنم:افغانستان مملو از منابع معدنی استفاده نشده است،کرهی جنوبی به عنوان تولید کننده پیشرو در زمینهی لوازم الکترونیکی در جهان میتواند بر اساس منافع متقابل با کشور ما همکاری کند جایی که ما همچنین میتوانیم به عنوان یک کریدور اقتصادی که کشورهای آسیای جنوبی و مرکزی را به هم متصل میکند عمل کنیم پایان نقل قول.شما نظرتون چیه؟شما فکر میکنید این آدم یک آدم به اصطلاح پشت کوهی و بیاطلاع از جهان؟این آدم دقیقا از مسائل انرژی در جهان اطلاع داره و میدونه چگونه فلزات و کانیهای به قول معروف کمیاب جهان در کشورشه و دو روز بعد از به قدرت رسیدن میخواد با کرهی جنوبی معامله بکنه.طبیعتا کره جنوبی بدون آمریکا و اونای دیگه نمیتونه معاملهای رو با افغانستان داشته باشه همونطور که میبینید در ارتباط با تحریمهای ایران نه اروپای قدر قدرت نه همون کرهی جنوبی و ژاپن و کسای دیگه به هیچ وجه با اینکه دوست داشتن خیلیاشون با ایران رابطه داشته باشن ولی نتونستن رابطه داشته باشن،طبیعتا کرهی جنوبی هم از این قضیه در ارتباط با افغانستان مستثنی نیست.در درون طالبانی که امروزه به قدرت رسیدن چنین آدمهایی وجود داره. در این شرایطی که عرض کردم و اون توضیحی که آقای عبدالقهار بلخی داده است افغانستان و چیزهایی که خودم قبلا در پادکستهای قبلی بهتون گفتم کشورهایی مانند آمریکا و چین و روسیه و قدرتهای بزرگ صنعتی جهان طبیعتا آنها به لیتیوم بیشتر علاقهمند هستن نسبت به کرهی جنوبی،هم علاقه مندند و هم نیازمند.تو دنیایی که برق و الکتریسیته به قول معروف نقش مهمی داره خب؟منابع مس در افغانستان برای کشورهایی مثل آمریکا و تمام کشورهای اروپا چیز ارزشمندیه.بدون شک اگه منابع سنگ آهن افغانستان به دلیل به اصطلاح عدم دسترسی این کشور به آبهای آزاد مورد علاقهی آمریکا و کشورهای اروپایی نباشه خوب؟حداقل مورد علاقه چینی ها که هست که همسایه افغانستانن.ممکنه بگیم که منابع سنگ آهن افغانستان به دلیل اینکه این کشور به اصطلاح لند لات هست و به دریاهای آزاد رابطه نداره زیاد مورد توجه آمریکا و اروپا نباشه به خاطر اینکه برای اونا گرون تموم میشه ولی چین چی؟چین که بقل افغانستانه و طبیعتا چینی ها اولین مشتریاش هستند.منابع طلا و دیگر منابع نشون میده که چه سرمایه و ثروتی در آنجا هست که میتونه به توسعهی افغانستان چه کمکهایی بکنه البته فقط میشه در این رابطه امیدوار بود.شکی نیست که توی افغانستان اگر طالبان بتونه یه جور امنیت برقرار بکنه خب؟این کشورهای جهان که فعلا ساکت هستن و به طور غیر مستقیم و دفکتور به قول معروف رژیم طالبان و به رسمیت شناختن ولی بعدها هنوز اعلام نکردند ولی بعدها اعلام خواهند کرد،اگر اینها بتونن امنیتی رو به وجود بیارن سرمایه خارجی همراه با ماشینهای غول پیکر جریان تولید و بهره برداری از معادن افغانستان.این بدون شک تصویریه که شما در افغانستان بعد از برقراری نوعی امنیت میتونید ببینید.این روزها و میشه گفت کوتاه مدت فعالیتهایی که از طریق فعالان مدنی سیاسی علیه طالبان هست این ادامه پیدا خواهد کرد برای مدتی ولی وقتی که اون امنیت نسبی به وجود بیاد و یک جور رفاه اقتصادی به طبع در جامعه به وجود بیاد با توجه به فقر مطلقی که قبلا عرض کردم اونها هم به نوعی مخالفتشون و کنار میذارن جذب رفاه اقتصادی ایجاد شده در جامعه میشن و از مواضعشان به نظر من عقب نشینی میکنند غیر از افراد اندکی که در اون جامعه تا آخر مقاومت خواهند کرد و طبیعتا کاری اینجوری پیش نخواهند برد.آمریکا میلیونها دلار پول به صورت دستهبندی صد دلاری در اونجا جا گذاشت و سلاحهاش و،این طبیعتا همینجوری نبوده اندیشهای پشتش هست اون اندیشه اینه که این طالبانی که معرفی شده به جهان مورد قبول اونها هم هست و اون باهاش مشکلی ندارن،برای همینه این همه سلاح و پول و مهمات براشون جا گذاشتن.من شکی ندارم که آمریکا انقدر قدرت داره و وقت داشت قبل از طالبان به اصطلاح ورود مجددشون به کامل همهی این چیزا رو یا منتقل کنه به آمریکا یا روی خاک کشورهای همسایهی دوست به اصطلاح اونجاها بذاره اینها یک هدفی پشتش هست.به هر حال در ارتباط با طالبان و گروههای دیگه و افغانستان اون چیزی که من گفتم وحی منزل نیست و در سنگ نوشته نشده این تصویریه که امروز هست و وقایع اینگونه دارن شکل میگیرن در حال حاضر.افغانستان همیشه همه رو سوپرایز میکنه همیشه میتونه یک عامل غیر مترقبه وارد بشه و همهی داستان و به هم بریزه ولی با توجه به شرایط امروزی اجماع اعلان نشده جهانی،ضعف قوای مخالف طالبان در داخل افغانستان که بعدا در موردش حرف خواهم هم زد به خصوص در ارتباط با مسئلهی پنجشیر و احمد مسعود فعلا اینه ولی ممکنه چیزای دیگهای به وجود بیاد که همهی این حرفایی رو که من زدم تبدیل به یه چیز دیگهای بشه ولی این مسلم که جریانات رادیکالی که در افغانستان وجود دارند از چچن ها بگیرید تا ازبکها و غیره و جناحهایی از خود طالبان این جریان رادیکال در افغانستان من شک ندارم که نحوی از آنها علیه چین و روسیه وارد عمل میشن یا یکی از اونها یا بعضی از اونها یا همهی اونا،به هرحال این امکان وجود داره دربارهی ایران بیشترین امکان هست جریانات رادیکال عمل کنند.اینها علیه این سه کشور وارد عمل میشن ولی حق داشته باشید علیه آمریکا و متحدانش نه این اون توافقیه که بین زلمی خلیلزاد پدر خوانده آمریکایی شون در دوحه با اینها بسته یعنی در حقیقت در توافق طالبان با آمریکا این به صراحت ذکر شده که طالبان تعهد میکنه که افغانستان محل تجمع گروههای رادیکال و تروریست ضد آمریکا و ضد متحدان آمریکا نباشه اما به هیچ کشور دیگهای اشاره نشده به هیچ کشور دیگهای اشاره نشده و طالبان تعهدی هم نداده در رابطه با این قرارداد.اون بخش ها از قراردادی که تاحالا درز کرده و قابل دسترسی هست این و میگه البته من حق دارم که این قرارداد خیلی بیش از اینه ولی حالا حالاها در اختیار مردم قرار نخواهد گرفت شاید سی سال بعد.همونطور که عرض کردم فقط قول دادن که افغانستان محل تجمع گروههای رادیکال توریست ضد آمریکا و متحدانش نباشه بقیهی کشورها رو همینجوری گذاشتن و طالبان هم تعهدی نداده که گروههای رادیکال از خاک افغانستان علیه رقبای آمریکا و دشمنان آمریکا به اصطلاح استفاده نکنند که دشمنان آمریکا کیه؟ایران طبیعتا.این ورود ظفرنمون طالبان یک بخشی از این استراتژی،تو ادامهش اگر مسائل این گونه که گفتم پیش نره یعنی به نفع این جناح عاقل و دنیا دیدهی طالبان پیش نره داستان شکل دیگهای پیدا خواهد کرد یعنی در آینده ما شاهد افزایش قدرت و نفوذ گروههای چچنی ازبکی تاجیکی اویغوری جماعت اسلامی و شاخههایی از داخل خود طالبان و بقیه گروههای تکفیری خواهیم شد.اگر دقت بکنید این بند دیگهی همون توافق به اصطلاح صلح بگذریم این اصلا توافق صلح نیست،توافقی که بین آمریکا و طالبان شده که آمریکا از اونجا بتونه بیاد بیرون،اسمش و گذاشتن توافقنامه صلح.گول این کلمات فریبنده دهنده رو نخورید این توافق صلح نیست بگذریم.همهی این کشورهایی که در گذشته یا همین الان به طرق مختلف با این گروهها درگیری داشتند.ایران و شما خودتون میدونید دیگه لازم نیست بگم،ازبکستان همینطوره تاجیکستان،خود پاکستان حتی، چین روسیه حتی هندوستان،داستان بمبگذاری بمبی یادتون هست.همهی اینها نگرانیهای امنیتی خاص خودشون و دارن.اگر جریان به این گونه که آمریکا متحدان عربش و پاکستان میخوان پیش نره و ورق برگرده شرایط و وضعیت همهی کشورهای همسایه از نظر مشکل داشتن با مسالهی افراطیگری بیشتر و بدتر خواهد شد.این چیزی که تا الان و امروز میشه گفت در پادکستهای بعدی این ماجرا رو دنبال خواهیم کرد.