نظریه برخورد تمدن ها

نظریه برخورد تمدن ها
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
28:43 00:00

رادیو پنجاه و یک شماره دوازده نظریه‌ی برخورد تمدن ها.رادیو پنجاه و یک تحلیل میکنه که هنوز جغرافیا مهمه ولی فناوری‌های جدید و اقتصاد میتونه یک جغرافیای ناچیز رو به بازیگری بزرگ تبدیل کنه.نظریه‌ی برخورد تمدن‌ها ساموئل هانتینگتون.اجازه بدید قبل از پرداختن به زندگینامه آقای هانتینگتون و نظریه‌ی معروف و جنجالیش برخورد تمدن‌ها,نگاهی اجمالی داشته باشیم به بعضی از حوادث انتخاب‌ها و افراد مهمی که در سال‌های پایانی جنگ سرد,تاثیرات واقعا واقعی و مهم روی رویدادها داشتن.تاثیراتی که سرانجام جهان دو قطبی رو به یک قطب به رهبری آمریکا تبدیل کرد.امیدوارم حاشیه خیلی برای متن سنگین نشه.یکی از رویدادهای مهم جنبش معروف به سولیدارنوش یا همان جنبش همبستگی به رهبری(۲:۰۰)جنبش همبستگی در سال هزار و نهصد و هشتاد در شهر گدانسک لهستان تاسیس شد,تو پرانتز اینجا بگم که گدانسک همون شهری که گونتر گراس رمان‌نویس نامدار آلمان و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال نود و نه میلادی که یکی از رمان‌هایش به نام طبل حلبی به فیلم برگردانده شده توی این شهر به دنیا اومد.بله داشتم عرض می‌کردم که اتحادیه همبستگی در همین سال هزار و نهصد و هشتاد در شهر گدانسک تاسیس شد و به سرعت هم رشد کرد,البته نمیتونم به جزئیاتش بپردازم چون خیلی طولانی میشه,و اولین اتحادیه کارگری مستقل در بلوک شهر بود.حکومت وقت لهستان به رهبری ژنرال یاروزلسکی اعلام حکومت نظامی کرد سعی کرد جنبش رو سرکوب کنه و رهبرانش رو بعضا بازداشت ولی این تلاش‌ها نهایتا به شکست منجر شد و جنبش و قضایای مربوط به جنبش اوج پیدا کرد با دادن جایزه صلح نوبل به لخ والسا رهبر صلح داریوش و در سال هزار و نهصد و هشتاد و سه کمک‌های مالی پنجاه میلیون دلاری واتیکان و ایالات متحده به جنبش همبستگی باعث شد که همبستگی بتونه سر پا وایسه و دووم بیاره و در سال هزار و نهصد و هشتاد و نه یعنی همان سالی که آقای فوکویاما مقاله‌ی معروف پایان تاریخ رو نوشت به یاد بیار که آقای فوکویاما در آن سال در اون موقع‌ها در دفتر برنامه‌ریزی‌های سیاسی وزارت خارجه آمریکا کار  میکرد,حتما از این کمک ها,کمک پنجاه میلیونی و کمک‌های دیگه که خودش به عنوان یک شوروی شناس به اصطلاح در اونجا کار میکرد حتما می‌بایست یه جوری از این کمک‌ها خبر میداشته.در سال هزار و نهصد و هشتاد و نه دولت وقت لهستان به رهبری آقای یاروزلسکی توافق میکنه با سولیدارنوش مذاکره بکنه و سلسله گفتگو های تو پرانتز (میز گرد) که در اون دوره‌ی خیلی معروف بود انجام شد,گفتگوهای معروف میزگرد از فوریه تا آوریل سال هشتاد و نه در ورشو برگزار شد که همونطور که عرض کردم مبتکرش دولت بود که میخواست تنش‌ها را که در اقشار جامعه وجود داشته پایین بیاره.نتیجه‌ی این گفتگوها به انتخاباتی در سال هزار و نهصد و نود ختم شد و لخ والسا رئیس جمهور لهستان شد,CIA در طول پنج سال ده میلیون دلار از طریق یک افسر ارشد لهستانی که در ستاد مرکزی ارتش مرکزی لهستان کار میکرد به نام سرهنگ کوکو لینسکی ارتباط داشت با افسر CIA به نام آقای دیوید فورداین این دو با هم در ارتباط بودند و CIA ده میلیون دلار از این طریق به سولیدارنوش کمک کرد.البته اتحادیه‌های کارگری آمریکا هم کمک کردن ولی کمک های آنها در حد سیصد هزار دلار بود.علاوه بر این کمک‌ها کنگره‌ی آمریکا به سازمان(۵:۵۴)که اگه بخواییم ترجمش کنیم یه چیزی شبیه این میشه,سازمان ملی اوقاف برای دموکراسی که ممکنه ترجمه‌ی خوبیم نباشه به هر حال  (۶:۱۰)این اختیار رو داد که برای پیشبرد دموکراسی در لهستان ده میلیون دلار در اختیار سولیدارنوش قرار بده,لازم به یادآوری که همین سازمان یعنی(۶:۲۹)در حال حاضر برای پیشبرد دموکراسی در ایران فعالیت میکنه,یه چیز دیگه هم این وسط بگم که این پول ها,پنجاه میلیون اونجا ده ملیون اینجا سیصد هزار دلار اینجا چهل سال قبل در کشور لهستان پول بسیار بسیار زیادی بود,فقط این و به خاطر داشته باشید.و اما نقش کلیسای کاتولیک و واتیکان در این رابطه که از کمک کننده‌های مالی و غیرمالی به سولیدارنوش بودند,اول اجازه بدید ببینیم که چجوری یک کاردینال لهستانی به نام کارول وویی تی وا,امیدوارم تلفظم بد نبوده باشه,کارول وویی تی وا تبدیل به ژان پل دوم شد به اصطلاح همین پاپ ژان پل دوم,او یعنی آقای کارول وویی تی وا اولین پاپ غیر ایتالیایی بود که از قرن شانزده به اینور به اصطلاح ما میشناسیم.آقای وویی تی وا در سال هزار و نهصد و بیست در شهری به نام وارویچ به دنیا آمد و اواسط سال هزار و نهصد و سی و هشت یعنی یک سال قبل از حمله‌ی هیتلر به لهستان به شهر کراکوا,ممکنه تلفظم تلفظ درستی نباشه,نقل‌مکان کرد.در روز ششم اوت هزار و نهصد و چهل و چهار معروف به یکشنبه سیاه گشتاپو سازمان امنیت به اصطلاح دولت آلمان شهر کراکوا رو محاصره کرد,علت محاصره‌ش به این خاطر بود که بتونه جوانانی که مظنون به ایجاد شورش بودن به اصطلاح بازداشتگاه کنه,کارول وویی تی وا یعنی همون پاپ بعدی در یک کلیسایی پنهان میشه و از معرکه نجات پیدا می‌کنه ولی بیش از هشت هزار جوان و بچه بازداشت و دچار سرنوشت های نامعلوم شدن در اون روز یکشنبه سیاه.آقای وویی تی وا پاپ بعدی تا پایان جنگ در کاخ اسقف شهر پنهان زندگی کرد,مخفی بود اونجا.جالب اینجاست که سال های اشغال نظامی نازی‌ها قتل‌های زیادی اتفاق افتاد در اونجا بسیاری از یهودیان شهر,کمتر میشه تصور کرد که آدمی که تو اون شهر زندگی می‌کنه از این بقایه اطلاع نداشته باشه.چگونه ممکنه مثلا اطلاع نداشت که بعضی مردم شهر برای دریافت غذا یهودی‌ها را به نازی‌ها تحویل میدادن؟آقای وویی تی وا به طور طبیعی که خودش اهل کلیسا بود می بایست از سکوت کلیسا در مقابل نازی‌ها خبر میداشت, شاید بعضیا بگن که امکان,این امکان وجود نداشته اون روزا یا سخت بوده و ایشون مخفی بوده ولی در سال هزار و نهصد و شصت و هشت به خاطر نوعی سیاست ضد یهودی در لهستان سی و هشت هزار یهودی کشور رو ترک کردن,هزار و نهصد و شصت و هشت یعنی ده سال قبل از اینکه ایشون پاپ بشه.طبیعیست انگشت اتهام به نابسامانی و سوء مدیریت و نبود دموکراسی در در وهله‌ی اول به سمت حکومت اون کشور باید گرفته بشه.مثل همه‌ی دیکتاتوری ها,همه‌ی دیکتاتوری ها پاشنه آشیلشون همینه و آمریکا هم پیمانانش به خوبی از این ضعف آگاهند و آگاهانه از اون به نفع منافع خودشون استفاده می‌کنند.این استفاده‌ها به شیوه‌های گوناگونی به اجرا در میاد,مثلا مورد پاپ ژان پل دوم همشهری نامدارش برژینسکی در همون سالی که ایشون به عنوان پاپ انتخاب شد یعنی سال هزار و نهصد و هفتاد و هشت مشاور امنیت ملی آمریکا بود,خبرنگاران آتلانتیک خاطرم هست سوالی ازش کردن به این مضمون,نقش شما در انتخاب یک لهستانی به عنوان پاپ چه بود؟و این پاپ چه تاثیراتی رو,چه تاثیراتی روی جنگ سرد داشت؟که آقای برژینسکی خیلی محترمانه از جواب طفره رفتن و گفتن که این‌ها گفته‌های سرویس‌های امنیتی شوروی‌ست و که عمدتا هم مبالغه آمیز هستند ولی در همان موقع(۱۱:۳۵)که عضو برجسته‌ی سولیدارنوش بود و بعد ها وزیر خارجه‌ی لهستان شد در پاسخ سوال مشابه اینجوری جواب داد:بدون پاپ هم رژیم کمونیستی خواه ناخواه سقوط می‌کرد شاید یک نسل بعد.ولی آقای گرمک اعتقاد داشت بازدید پاپ از لهستان یک سال پس از انتخاب,یعنی سال هزار و نهصد و هفتاد و نه یعنی از یک سال قبل از بنیانگذاری سولیدارنوش بسیار مهم بود.آقای گرمک از قول پاپ میگه پاپ به ما گفت: نترسید,خود آقای برژینسکی در سال هزار و نهصد و هشتاد و هفت یعنی همون سالی که کتاب حلال بحران و نظریه‌ی حلال بحران رو ارائه داد که در موردش صحبت کردیم و سالی که پاپ لهستانی انتخاب شد یعنی دو سال قبل از فروپاشی دیوار برلین,دو سال قبل از فروپاشی دیوار برلین هنوز اصرار داشت:این نقل قول از آقای برژینسکیه,درگیری آمریکا و شوروی و رقابت تاریخیشان تا زمانی که ما زنده‌ایم دوام خواهد داشت.که این نظر به نظر آقای گرمک نزدیک‌تره که میگفت:دولت کمونیستی سقوط میکنه شاید یه نسل بعد.آقای کیف هاکسن مدیر ارشد تحقیق و تاریخ موزه,موزه‌ی ملی جنگ جهانی دوم آمریکا میگه:من سه گام تاریخی برای آنچه در لهستان اتفاق افتاد قائلم,انقلاب همبستگی در سال هزار و نهصد و هشتاد بدون پاپ لهستانی ممکن نبود یک,دو:بدون سولیدارنوش تغییر سیاستی نسبت به بلوک شرق از جانب گورباچف اتفاق نمی‌افتاد.سه:بدون تغییر سیاست انقلاب‌های مخملی سال هزار و نهصد و هشتاد و نه اتفاق نمی‌افتاد.حالا نگاه اجمالی به رویدادهای دیگه‌ای که به گونه‌ای برق‌آسا اتفاق افتادن و ورزیده‌ترین استراتژیست‌های نظامی سیاسی جهان به خصوص اونهایی که اون موقع به فکر شکل دادن سیاست خارجی آمریکا بودن رو یه جورایی دچار سرگیجه سیاسی کرد. کاری از آن رخدادهای مهم رو با هم مرور می‌کنیم,در سوم دسامبر هزار و نهصد و هشتاد و نه گورباچف و بوش پدر در دیداری در مالتا در اعلامیه مشترکی پایان جنگ سرد و آغاز دوران صلح رو اعلام کردند.در همین ماه دسامبر چائوشِسکو  در نتیجه‌ی شورش سقوط و سپس اعدام میشه.در همین ماه روز بیست و نه دسامبر,سال هزار و نهصد و هشتاد و نه واتسلاف هاول رئیس جمهور چکسلواکی میشه,تو پرانتز اینجا بگم الکساندر دوبچک رهبر بهار پراگ در سال هزار و نهصد و شصت و هشت,رقیب آقای هاول و مخالف دو پاره شدن کشور یعنی چکسلواکی در سپتامبر سال نود و دو میلادی,در نتیجه یک تصادف رانندگی به شدت زخمی و در بیمارستان درگذشت و بعدها چکسلواکی به دو کشور چک و اسلواکی تقسیم شد.در سال نود میلادی این حوادث مهم اتفاق افتاد,در ماه می اون سال بوریس یلتسین رئیس جمهور روسیه شد.در ماه اوت سال نود عراق کویت رو اشغال کرد در اکتبر سال نود آلمان متحد شد,آلمان شرقی و غربی.پانزدهم اکتبر سال نود گورباچف برنده جایزه‌ی صلح نوبل شد,در سال نود و یک,در سال نود و یک لیتوانی استونی گرجستان اوکراین مولداوی ازبکستان تاجیکستان ارمنستان ترکمنستان قزاقستان اینها اعلام استقلال کردند از شوروی,در جولای سال نود و یک پیمان ورشو منحل شد,این‌ها خلاصه‌ی بسیار کمی از حوادث انبوهی است که طی مدت کوتاهی اتفاق افتاد و استراتژیست‌ها را وادار به تفکر و نوشتن کتاب ها و نظریه‌هایی چون پایان تاریخ,فوکویاما,خارج از کنترل برژینسکی و ستیز تمدن‌های هانتینگتون کرد.امیدوارم خستتون نکرده باشم و حالا نظریه ستیز تمدن‌ها از ساموئل هانتینگتون,آقای هانتینگتون در سال هزار و نهصد و بیست و هفت به دنیا آمد و در دسامبر سال دوهزار و هشت فوت کرد.در سن هیجده سالگی از دانشگاه ییل لیسانس گرفت,فوق لیسانس از دانشگاه شیکاگو و در سن بیست و سه سالگی,بیست و سه سالگی پی‌اچ‌دی از دانشگاه هاروارد اخذ کرد و در همان دانشگاه شروع به تدریس کرد.در سال‌های هفتاد میلادی مشاور دولت دیکتاتوری نظامی برزیل بود و در دهه‌ی هشتاد مشاور دولت آپارتاید آفریقای جنوبی,در سال هزار و نهصد و هفتاد و هفت دوست قدیمی دوران هاروارد آقای برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر شد و از او دعوت به همکاری کرد,ایشون از سال هفتاد و هفت تا هشتاد و هشت به عنوان برنامه‌ریز امنیتی شورای امنیت ملی خدمت کرد.کتاب‌های زیادی نوشته معروف ترینشون در ایران کتاب موج سوم و ستیز تمدن هاست.در سال هزار و نهصد و نود و سه مقاله‌ای رو نوشت و چاپ کرد در مجله‌ی فارنوورس به نام برخورد تمدن‌ها,این مقاله در سال نود و هشت به کتابی به اصطلاح گسترش پیدا کرد. مقاله ای که در فارنورس چاپ  شد در حقیقت پاسخی بود به نظریه‌ی پایان تاریخ شاگرد سابقش فرانسیس فوکویاما,تم مرکزی این تئوری اینه که در دنیای پسا جنگ سرد وضعیتی به وجود خواهد آمد که در اون نه کشورها و سیاست پردازانشون بلکه عنصر تمدنی و فرهنگ‌سازان بازیگر اصلی میدان خواهند بود,به عبارت دیگه مبارزه ایدئولوژیک پایان یافته و ما در آستانه‌ی رویارویی تمدن‌ها هستیم.او بر اساس این باور جهان رو به هفت تمدن اصلی و یک تمدن حاشیه‌ای تقسیم میکنه.یک:تمدن چینی شامل تمدن چین و چینی‌تباران ساکن در آسیای جنوب شرقی شامل ویتنام و کره.دو:تمدن ژاپنی که به نظر او با بقیه آسیا فرق داره.سه:تمدن هندو به عنوان بن مایه تمدن هندی.چهار:تمدن اسلام که گرچه در شبه جزیره عرب پیدا شده ولی در شمال آفریقا شبه جزیره‌ی عربی,آسیای مرکزی هست گسترش پیدا کرده.عرب‌ها ترک‌زبان‌ها پارسی زبانان و شاخه‌های دیگه بین این حوزه‌ی فرهنگی وجود دارن.پنجم:تمدن ارتدکس به مرکز روسیه و جدا از مسیحیت  غرب.ارتودوکس‌ها هم مسیحی هستن ولی با مسیحیتی که در غرب است تفاوت دارند.شیش:تمدن غرب با مرکزیت اروپا و آمریکا.هفت:تمدن آمریکای لاتین شامل آمریکای مرکزی جنوبی که عمدتا کاتولیک هستن.هشت:تمدن آفریقا البته توضیح میده که آفریقا دارای هویت مشترک نیست ولی معتقده که این هویت درحال شکل گیریه,اینم بگم که آقای هانتینگتون به این نکته هم اشاره داره که گرچه مدرنیزاسیون البته منظور مدرنیته نیست که تعریف دیگه ای داره,مدرنیزاسیون تعاملات بین فرهنگی رو افزایش میده و تشابهات فرهنگی افزایش پیدا میکنه ولی با این حال دنیا کمتر غربی میشه به عبارت دیگه مدرنیزاسیون بیشتر لزوما به غرب باوری منتهی نمیشه.آقای هانتینگتون استدلال میکنه که قدرت و نفوذ غرب در حال افوله و سه مشخصه برای او غائله.یک افول در حال حاضر کنده و تهدید بلافاصله برای قدرت‌های جهان محسوب نمیشه.دو افول به صورت خطی نخواهد بود بالا پایین داره گاهی سرعت میگیره گاهی هم مکث میکنه.سه قدرت کشور بستگی به رفتار و تصمیم‌گیری صاحبان قدرت داره.در بخشی از کتاب و در نتیجه تئوریش به نقش مذهب در دنیای سیاست میپردازه و میگه مذهب یک فاکتور اجتماعی که جایگزین نبود ایدئولوژی سیاسی شده و این شامل تمام مسائل بزرگ میشه که منبع جدید هویت و فرم جدیدی از جامعه‌ی باثبات تلقی میشه.در بخش فکر می‌کنم پنجم کتابش باشه به صعود نسبی قدرت و تاثیرگذاری کشورهای غیر غربی میپردازه,مشخصا تمرکزش روی ژاپن و ببرهای آسیا به اصطلاح یعنی هنگ کنگ و تایوان و کره جنوبی و سنگاپور و چین که به عنوان کشورهایی که اهمیت فرهنگی شون و از طریق موفقیت اقتصادی بدست آوردن.آقای هانتینگتون میگه جوامع آسیایی به طور فزاینده‌ای در مقابل خواسته‌های آمریکا و دیگر کشورهای غربی مخالفت و مقاومت میکند.توانایی مدرنیزه کردن کشورشون بدون اقتباس از ارزش‌های غربی در حقیقت تایید حرف هانتینگتونه که گفته بود مدرنیزه شدن ولی کمتر غربی شدن یا به زبان خودش که میگه (۲۳:۳۷)جوامع اسلامی برعکس ببرهای آسیا روی هویت فرهنگی شون تغییر کردند و از طریق تصریح مجدد روی مذهب.آقای هانتینگتون میگه تجدید حیات اسلام مظهر قبول مدرنیته و رد فرهنگ غربه و بیعت با اسلام راهنمای عمل آن‌ها در جهان مدرنه.او پیش‌بینی می‌کنه ترکیبی از موفقیت‌های اقتصادی در شرق آسیا و با تاکید روی قدرت نظامی چین میتونه به یک درگیری بزرگ جهانی تبدیل بشه,این درگیری می‌تونه شدیدتر بشه اگه اتحادی بین فرهنگ چینی و اسلامی به وجود بیاد.شاید بشه طرح جاده‌ی ابریشم جدید و قرارداد بیست و پنج ساله با ایران رو یه جورایی تایید حرف این بخش از نظریه هانتینگتون دونست.درباره‌ی جاده‌ی ابریشم آیا جنگ خواهد شد یا نه در برنامه‌های آتی صحبت کردیم.در قسمت پایانی به اصطلاح کتاب و نظریه‌ی معروف ستیز تمدن‌ها آقای هانتینگتون اینجوری نتیجه میگیره,چالش‌های داخلی و خارجی زیادی ممکنه باعث فرسایش قدرت غرب بشه,چالش های داخلی شامل سقوط ارزش‌ها اخلاقیات و اعتقاد به فرهنگ غربی میتونه باشه,برای اینکه غرب بتونه به عنوان قدرت جهانی باقی بمونه نیازمند سازگاری با قدرت و تاثیر فزاینده تمدن‌های مختلفه,بدون سازگاری غرب محکوم به کاهش نفوذ قدرتش خواهد شد یا ممکنه با یک تمدن قدرتمند دیگه وارد جنگ بشه که این میتونه بزرگترین تهدید برای صلح جهانی و نظم بین الملل باشه.اجازه بدید در پایان قسمتی از یک مقاله‌ای که آقای رابرت کاپلان ژورنالیسم جغرافیدان و ژئوپلیتیسین معروف آمریکا که این مقاله رو در بیست و شش ژوئن سال دو هزار و نوزده یعنی یک سال قبل تقریبا در نیویورک تایمز نوشته براتون ترجمه کنم که اشاره‌ی مهمی داره به طرح جاده‌ی ابریشم,جاده‌ی ابریشم جدید و ایران.ایشون مینویسه ترجمه:در حالی که آمریکا به فکر جنگ با ایران است چینی‌ها و تجارت و ایجاد زیرساخت‌ها در آنجا هستند.بندر گوادر یه بندری در پاکستان,مرکز ثقل جنبه‌ی دریایی ابتکار جاده و کمربنده که همون جاده‌ی ابریشم جدیده.مرکز ثقل جنبه‌ی دریاییه ابتکار جاده و کمربنده اما منافع چین در ایران هم خشکیه هم دریا,جاده‌هایی که چین تاکنون در آسیا کشیده آن را به ایران اتصال میدهد.یک ترکیب غیر قابل شکست در اوراسیا جایی که ایران از نظر جمعیتی و جغرافیایی مرکز سازمانی آن است.جنگ آمریکا علیه ایران ایران را بیشتر به سمت چین سر  خواهد داد که در حال حاضر تقریبا یک سوم تجارت انرژی رو با ایران دارد.ممکن است معامله‌ی انرژی با ایران بخاطر تحریم دولت ترامپ کاهش پیدا کند و همچنین به خاطر پیچیدگی گفتگوهای تجاری,تجاری پکن و واشنگتن در نهایت چین و ایران راه‌هایی برای همکاری و خنثی کردن اقدامات آمریکا پیدا خواهند کرد.

Radio51_Admin وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *