کاپ بیست و شش – جشن تجارت در دو هفته – قسمت دوم
- Radio51_Admin
- اپیزودها
- تیر 17, 1403
رادیو پنجاه و یک شماره ویژه کاپ بیست و شیش جشن تجارت در دو هفته قسمت دوم.رادیو پنجاه و یک جایی هست که نظریه ژئوپلیتیکی معرفی و کاربرد عملیشون توسط قدرتها تحلیل میشه.قبل از شروع این قسمت باید بگم که در شرف آماده شدن برای ضبط بودم که توی شبکههای اجتماعی با یه ویدیویی برخورد کردم که جوان فعال محیط زیست آقای ظهیر تهرانی یا تهرانی برای آگاه کردن مردم و اعضای شورای شهر که در شهر گرگان کنسرتی گذاشته بودن به مناسبتی که دقیقا یادم نیست،داشتن اینا رو آگاه میکردن که مسئلهی محیط زیست چیه و چگونه باید از محیط زیست دفاع کرد،من اون ویدیو رو براتون میذارم که شما هم ببینید. چیزی که در این ویدیو برای من جالب بود و خیلی اهمیت داره اینه که ایشون بدون توسل به خشونت یا زبان بد و مسائلی از این دست تونست حرفش و بزنه و اعضای شورای شهر و کسانی که به اصطلاح در این زمینه تصمیم گیرنده هستند رو وادار به سکوت کنه و به گوش دادن به حرفای واقعا منطقی این جوان.من امیدوارم که همهی ماها از این جوان بیاموزیم که چگونه باید اهدافمون رو در جامعه پیش ببریم این اهداف بخواد محیط زیستی باشه یا هر چیز دیگهای،چگونه بتونیم نوعی محاصرهی مدنی ایجاد بکنیم دور و بر مقاماتی که صاحب منصب اند و تصمیمگیرنده اند و سرنوشت ماها دست آنهاست،این جوان نمونهی بارز اون نوع افرادیه که من معتقدم باید مثل او عملکرد.همونطور که عرض کردم ویدیو رو براتون میذارم که شما خودتون هم نگاه کنید،شاید هم دیده باشید ولی به هر حال اونایی که ندیدن به نظر من خیلی جالبه که ببینند.و اما در ارتباط با این پادکست،در قسمت اول پادکست یعنی همین جریان کاپ بیست و شیش رو با بیانات دوراندیشانه ویلی برانت صدراعظم فقید آلمان دربارهی محیط زیست و آیندهی دو آلمان پس از فروپاشی دیوار برلین تموم کردیم و جملهی معروفش که گفته بود:(3:26) حالا با هم رشد میکنند چیزی که باید با هم رشد کند.اما این با هم رشد کردن یا با هم روییدن تنها تبعات دیوار فروریخته نبود،دنیای جدیدی شروع به شکلگیری کرد.پس از تغییرات ژئوپلیتیکی ناشی از فروپاشی دیوار برلین که من خلاصهای از اتفاقات باهاتون در میان میذارم و دربارهی بعضی از اینها در گذشته صحبت کردم و بعدش می پردازم به قهرمانان و انقلابهای جدیدی که در راهه.این هم میگم که من فکر میکردم که این موضوع رو در دو قسمت میتونم تموم بکنم ولی الان که به سرفصلهای قسمت دوم نگاه میکنم فکر نمیکنم بتونم به همشون پوشش بدم در این قسمت، به نظر میاد که یه قسمت دیگهای هم باید به این اضافه بشه که عموما دربارهی اشعاری که در راستای طبیعت اند و به خصوص از دو شاعر از دو سرزمین که هر دو در ارتباط با زمین حرف میزنند،و من این دو شعر رو به اضافهی شعرای دیگر رو جداگانه تو یه قسمت دیگهای حضورتون تقدیم میکنم.شما با عبارت نظم نوین جهانی حتما آشنا هستید new world order،اولین بار این عبارت در جنگ بعد از اول خلیج فارس به سر زبانها افتاد ولی این اولین بار نبود که در تاریخ اتفاق افتاده،تاریخ با تغییر چشمگیری در اندیشهی سیاسی و توازن قوا در کل جهان همراه بوده و به تغییرات ژئوپلیتیکی از این دست معمولا نظم نوین جهانی ادقام میشه و تعاریف گوناگونی هم براش هست و درک و دریافتهای گوناگونی که جای بحثش اینجا نیست ولی اصولا یه بار ایدئولوژیکی داره که یه جور برقراری حکومت جهانی از طریق یک نوع تلاش همگانی بین کشورهای همسو که تلاش میکنند مشکلات جهانی رو رفع بکنن و اون مشکلات در حد یک دولت ملت نیست،یعنی درتوان یک دولت ملت نیست اون مشکلات و تنهایی حل بکنه نتیجتا به این نظم احتیاج داره،البته که اونم خودش جای سوال داره که مورد بحث ما نیست.فروپاشی نظام دو قطبی با همین عبارت new world order از طریق بوش پدر به سر زبانها افتاد و چون یک قطب از جهان واقعا فرو ریخته بود قطب دیگه فکر میکرد جهان رو در سلطهی خودش خواهد داشت حداقل اینجوری فکر میکرد و همهی کشورهایی که به اصطلاح یاغی میشن و از این نظم پشتیبانی نمیکنند و خارج از این نظم هستد با اینها برخورد میشه،این یاغیان از سر راه این نظم برداشته میشه که به طور مشخص بر اساس این ایدئولوژی و فکر برخورد شد به صدام حسین و داستانی که در عراق افتاد،خودتون در جریان هستید ولی در عمل ما دیدیم که این حرکتی که آمریکا در عراق دنبال کرد برای سرکوب یاغی یه جورایی از کنترل خودش خارج شد و مدعیان جدیدی در عراق پیدا شدند که اون نظم نوین رو زیر سوال بردن،این اتفاق باعث شد که استراتژیست های آمریکا راهبرد شون و با شرایط جدید سامان بدن،این راهبرد و سال هزار و نهصد و نود و سه آقای مارتین ایندایک عضو شورای امنیت ملی آمریکا خطوط اصلیش و مطرح کرد و این سیاست برای مدتی ادامه پیدا کرد،قبلا هم خدمتتون گفتم که سیاستهایی که آمریکا در منطقه اتخاذ میکنه اسرائیل محوره و مسئلهی امنیت اسرائیل و طبیعتا در این زمینه هم خاورمیانه به دو بخش اصلی اسرائیل و به همسایگان عربش و منطقهی شرق خاورمیانه تقسیم شد و آمریکا موفق شد که با مهار بخش یاغی به اصطلاح خاورمیانه به نوعی برقراری صلح و امنیت در بخش دیگر مشغول بشه.مهار ایران وعراق برای اسرائیل طبیعتا امنیت بیشتری رو به ارمغان داشت ولی این سیاست همونطور که عرض کردم مدتی کار کرد ولی با حملهی عراق که یک جور زاویه گیری جدیدی در همون تئوری مهار دوگانه بود باعث شکست آن سیاست شد،آمریکایی که قدر قدرت بود در اون موقع در جهان تنها سوپر پاور یا قدرت برتر جهان در اون موقع بود فکر میکرد نیاز به کسی نداره و همونطور که سیاست مهار دوگانه موفق بود میتونه این سیاست،سیاست موفقی باشه و نتیجه دیدیم که اون سیاست منجر به شکست شد یعنی آمریکا در عراق توسط یکی از اونهایی که مهار شده بود در دورهی قبلی اینجا همون کشور یعنی ایران که مهار شده بود در اون جنگ آمریکا رو در عراق مهار میکنه یا به عبارت دیگه آمریکا و نیروهای ائتلاف آمریکا که میخواستند ایران رو به عنوان سمبل به اصطلاح اسلام سیاسی کنترل بکنن نتونستن موفق بشن و هدف سیاست مهار دوگانه که قرار بود کسی در منطقه هژمون نشه امروز میبینیم که آمریکا از هژمون در منطقه حرف میزنه و از یک کشور خاص که اون ایرانه،حالا این چقدر درسته یا نادرست چقدر بزرگنمایی میشه یا نه اون یه بحث دیگه ایه ولی این واقعیتیست که ایران بعد از فاصلهگیری آمریکا از مهارت دوگانه و ورود به عراق در اون منطقه قویتر و قوی تر شد که تا امروز هم به نوعی این قدرتش مطرحه.این دیدی بود که بعد از سقوط دیوار برلین وجود داشت،یکی از سیاست ها بود،یکی دیگه همون تئوری پایان تاریخ و انسان واپسین بود که قبلا به تفصیل در موردش حرف زدیم،آقای فرانسیس فوکویاما که میگفتش که پایان جنگ سرد نشون داده که سرمایهداری و لیبرال دموکراسی بیش از هر شکل دیگر از حاکمیت حائز نکات مثبته و کمتر از اونهای دیگه دچار نقصه،معتقد بود که این یعنی پیروزی مطلق لیبرال دموکراسی در سراسر جهان که ما دیدیم که این اتفاق باز هم نیفتاد.بعد از فروپاشی اتحاد شوروی میشه گفت چرخ تاریخ یه دور کامل چرخیده و با توجه به پیشبینیهای فوکویاما و مهار دوگانه و چیزای دیگه و سقوط دیوار برلین و مسائلی از این دست اون رویاهای شیرین رو که استراتژیستهای آمریکایی بهش فکر میکردند به هیچ وجه تبدیل به واقعیت نشد،انگاری زمان میخواست تا بفهمند که جهان بر اساس رویاهای آنها شکل نخواهد گرفت و بحرانهای عجیب غریبی یکی پس از دیگری سر برآورد و مصیبتهای زیادی بار آورد که هنوزم که هنوزه ادامه داره.و اما در خلال این پایان تاریخ و نظم نوین جهانی قبلا هم تو قسمت اول عرض کردم پدیدهای داشت شکل میگرفت که حرفاش ویلی برانت در شصت زده بود پدیدهی محیط زیست بود،یعنی یک جور نظم نوین جهانی در حوزهی زیست محیطی داشت شکل میگرفت که این مشکلی بسیار بزرگتر از اون نظم سیاسی اقتصادی جهان بود که قبلا وجود داشت.این نظم جدیدی که میلیونها نفر در سراسر جهان دنبالش بودن و هستن توش شورش بود و آشوب بود انقلابهای منطقه ای بود جهانی بود،بعدم داستان کرونا پیدا شد که این قضیه بیشتر و بیشتر تقویت شد و من اگه بخوام مثال بزنم امروزی و خیلی ساده دو تا مثال دم دستیم اینه،اصفهان رو نگاه کنید،اون چیزی که ماهاست توی اصفهان و اعتراضاتی که علیه سوء مدیریت آب یا به زعم دولت،مدیریت آب رخ میده همش در بستر خشک زاینده روده،این آنی اتفاق نیفتاده،یک گذشتهای داره و تباری که اونا رو نمیشه نادیده گرفت.این یک جنبش جدیده این یک سازمان مارکسیستی سوسیالیستی مذهبی رادیکال و این داستانهایی که در گذشته بوده نیست،این یک کنش به اصطلاح جمعی که میشه گفت از نظر اجتماعی یک جنبش تمام عیاره،میشه اسمشو گذاشت جنبش آب،جنبش نمیدونم بیآبی و در گذشته هم ما در خوزستان دیدیم که چنین اتفاقاتی افتاد،هرچند اینا به طور ماهوی فرقهایی با همدیگه دارن ولی در یک راستا هستند،این اتفاقات با توجه به مشکلات زیست محیطی که وجود داره و خیلیا انکار میکنند همراه با سوء مدیریت در بستر خشک زاینده رود به پایان نخواهد رسید و در سراسر ایران پا خواهد گرفت و این چیزی هست که رهبران حکومت باید ازش بترسند،این پدیدهها پدیدههایی هستن که میتونن دولتهای جهان و تغییر بدن،در حقیقت میشه گفتش که این مارکسیسم و به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم که داشت شدیدا قدرت میگرفت در همه جای جهان،این یه چیزی شبیه اونه منتهی اشتباه نشه یک جنبش مارکسیستی نیست و محتوای کاملا متفاوتی داره.در عرصهی جهانی بخوام مثال بزنم این جابهجایی جمعیتهای بسیار انبوهی در کشورهای در حال اتوسعه و یا به اصطلاح کمتر توسعه یافته که همهی اینها به سمت کشورهایی هستند که به دلایل مختلف که جای بحث اینجا نیست از استعمار بگیر و استثمار و چیزای دیگه توسعه یافته هستند امروز که تبعات اون سیاستها در گذشته و سیاستهای خرابکارانه امروزی و بحران زیست محیطی و گرمایش زمین و عوامل طبیعی و انسانی مختلف همونطور که عرض کردم تغییرات آب و هوایی هست که توش سیل و زلزله است،رانش زمین و جنگ داخلی و تروریسم بنیادگرایی و بی خانمانی و کمبود منابع است و مهمتر از همه نخبگانی که اصلا درک نمیکنند این مسائل و مجموعهی این مسائل بیکاری بوجود میاره و این بیکاری باعث میشه که مهاجرت به وجود بیاد جای بهتر و زندگی بهتر.برنامههایی که سازمانهای بینالمللی و به طور مشخص سازمان ملل متحد در ارتباط با این مهاجرین و آوارگان زیست محیطی،پناهندگان زیست محیطی و بیخانمان هایی که به اصطلاح وجود دارند و برنامههایی که سازمان ملل براشون ریخته این نشون میده که مسائل زیست محیطی اونچنان مشکلاتی رو به وجود آوردند که یک روند جدید بینالمللیه الان و روش حساسیت به وجود اومده از جانب ارگانهای بینالمللی که طبیعتا به نوعی نمایندگی میکنند دولت ملتهای دنیا رو،هم قوی ها رو هم ضعیف هارو.دانشمندان زیست محیطی چندین دهه است که هشدار دارن میدن در مورد این قضایا ولی هنوزم که هنوزه در همه جای جهان به خصوص در کشورهای قدرتمند دنیا دانشمندان خریداری شده از جانب شرکتهای نفتی و کشورهای نفتی هستند که کارشناسان محیط زیست و نادیده میگیرند و آنها رو جعلی میدونن و بعضی از سیاست مداران میگن که این ساختهی ساخت و پرداختی چینی هاست و بعضی ها شون هم تلاشهای عجیب غریب و مذبوحانه ای میکنن و میگن که تمامی این چیزهایی که اتفاق افتاده یه جور اقدامات تروریستی و ضد دولتی مخالفین حکومته،به طور مشخص آتشسوزیهایی که مثلا در آمریکا در ترکیه یونان اسپانیا همین سال میلادی که توش هستیم اتفاق افتاده،این آقایان برای فرار از واقعیت اسمش و گذاشتن اکو تروریسم از آقای اردوغان بگیر تا دیگران،ولی من نمیدونم اینها سیلهای بیسابقهای که در سر جهان اتفاق افتاده رو به کی میتونن نسبت بدن.این درسته که بعضی از آدما هستن به دلیل سهل انگاری یا عمدا جاهایی در جنگل کارایی میکنن که باعث آتشسوزی میشه،این واقعیتیه ولی ربطی به اون چیزی نداره که این آقایون میگن،همونطور که عرض کردم سیل رو چی میگن،سیل های عجیب غریبی که در ترکیه همین ایران هند افغانستان آلمان که نمیدونم هفتاد هشتاد نفر کشته شدند در جریان سیل،بلژیک حدود دویست نفر کشته شدن،میلیاردها یورو خسارت مالی به بار آورده،توی هند صد و سی نفر کشته شدن،میلیون ها نفر آواره شدن،این آوارگی کی اتفاق افتاده؟زمانی که ویروس کرونا هست و قراره مردم فاصلهی اجتماعی رعایت بکنن و خیلی مسائل دیگه ولی عملا این بحرانهای زیست محیطی این فجایع زیست محیطی اون امکان و از مردم گرفت،منصوب کردن این واقعیتهای فاجعهبار محیط زیست و به اکو تروریسم واقعا نادان انگاشتن مردم دنیاست.اینها نشانههاییست از یک جور شورشهای جدید،این شورش جدید عنوان دیگهای پیدا خواهد کرد من نمیدونم عنوانش چه خواهد بود ولی عنوانش هرچی باشه در ارتباط با محیط زیست خواهد بود و این پدیده ورای تصورات و رویاهای سیاستگذاران و حاکمان قدرتمند جهانه به خصوص اونهایی که هنوز اصرار میکنند دانش محیط زیست و زیر سوال میبرند.باید سیاستگذاریهایی انجام بشه که این وحشتی رو که در جهان ایجاد شده در ارتباط با محیط زیست راه حلی براش پیدا کنن،راه حل فوری.وقتی کشورهای بزرگی مثل آمریکا و اروپا در ارتباط با مسائل سیل و آتشسوزی و اینها اینقدر ناتوان باشند شما انتظار دارید کشورهای درجه دوم و سوم جهان چگونه خواهند بود،اگر این قضیه درک نشه ما به یک خودکشی جمعی دست زدیم بدون برو برگرد.از دانشمندان محیط زیست حرف زدم،یکی از کسانی که در این زمینه تاثیر واقعا بسزایی داشت خانمی هست به نام ریچل کارسون دانشمند آمریکایی کتابی نوشته،زیست شناس آمریکایی باید بگم،کتابی نوشته به نام silent spring یا بهار خاموش و این کتاب کمک بسیاری کرد به شکل گیری جریانات زیست محیطی در سراسر جهان،وقتی که این کتاب و نوشت انتظار نداشت که به عنوان یک منتقد مسائل اجتماعی شناخته بشه ولی در عمل اینطوری شد و این کتاب باعث آگاهی مردمان زیادی در سراسر جهان شد.مشخصا دست گذاشته بود روی سموم دفع آفات نباتی و چه خرابیهای اینها در محیط زیست ایجاد میکنند به خصوص ددت که در دههی هفتاد در آمریکا مطرح شد و دهههای جلوتر در سراسر جهان برای ریشهکنی مالاریا و خیلی مسائل دیگه از ددت استفاده میکردن که فهمیدن چه اثرات وحشتناکی روی محیط زیست داره،اینم بگم که این کتاب توسط دانشگاه مشهد ترجمه شده و در اختیار همگان که میتونید مطالعه کنید.ریچل کارسون ایرانیش به نظر من خانم مه لقا ملاح که بهش میگن مادر محیط زیست ایران که همین آبان گذشته چند وقت پیش در سن صد و چهار سالگی ما رو تنها گذاشتن.خانم ملاح بنیانگذار سازمان غیردولتی زیست محیطی به نام جمعیت زنان مبارز با آلودگی محیط زیست بود و تمامی زندگیش رو وقف محیط زیست کرد،ایشون در رشتهی فلسفهی علوم اجتماعی و جامعهشناسی در دانشگاه تهران تحصیل کرده بود،مدرک دکترای خودشون رو در علوم اجتماعی از دانشگاه سوربن فرانسه گرفته بودند،زمانی که تو فرانسه بودن دورهی کتابداری هم در کتابخانهی ملی فرانسه یاد گرفته بودند و بعد از اینکه به ایران برگشتند به کتابخانهی دانشگاه تهران رفتن و سال هزار و سیصد و چهل و هفت رئیس کتابخانهی موسسهی تحقیقات روانشناسی شدن.ایشون در سال هزار و نهصد و هفده یعنی هزار و دویست و نود و شش توی یه کاروانسرایی توی مشهد به دنیا اومدن،از یک خانوادهی فاضلی بودن،مادرش خدیجه افضل وزیری روزنامهنگار بود و فعال به نام حقوق زنان در ایران و مادربزرگش بیبی خانم استرآبادی از نویسندگان دوران مشروطه بودن و بنیانگذار اولین مدرسه دخترانه در ایرانه.مقالات خیلی زیادی ایشون در ارتباط با آلودگی محیط زیست و شیوههای مبارزه با اون در نشریات مختلف ایران منتشر کردن، در یه مصاحبهای با خبرگزاری مهر ایشون گفته بودن:از تمام سفارتخانهها خواستنم که اطلاعات محیط زیست کشورشان را در اختیارم قرار دهند،مدام مطالعه و تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم باید برای اقدام جمعی دست به کار شویم،دوست داشتم فرهنگ حفاظت از محیط زیست را به مردم بیاموزم.این دو شخصیت بزرگوار از فعالان بنام در زمینهی محیط زیست هستند که در دو کشور متفاوت زیستند.اما تظاهرکنندهها در جریان نشست تغییرات اقلیمی در شهر گلاسکو در بریتانیا یک سوال داشتن که شبیه به سوال همین دو دانشمند بزرگوار بوده،سوالشون اینه و خواستهشان این بود که محیط زیست و برای نسل آینده حفظ بکنیم،این خواستهشونه محیط زیست و برای نسل آینده حفظ کنید،از کیسهی ما خرج نکنید،دهها هزار نفر در حاشیهی همین اجلاس کاپ بیست و شش در گلاسکو رهبران جهان رو متهم میکردند به این که فرصتی باقی نمونده باید برای حفاظت از آیندهی ما کاری انجام بشه،این درحالیه که رهبران کشورهای جهان در این نشست سازمان ملل در گلاسکو روی قولهایی که طی سالها روی هم انباشته شده و هیچ کاری نکردن بازم دوباره در مورد اونا مذاکره کردند ولی کسانی که در بیرون بودن یعنی صاحبان آیندهی جهان در بیرون اعتراض میکردند،روی یکی از پلاکاردهایشان نوشته بود:آسیبی را که وارد کردید میبینیم.قبلا بهتون گفتم که چه کسانی دست بالا را در این کنفرانس داشتن،لابیگران شرکتهای نفتی و کشور نفتی بودن،آنها عمده ترین هیات نمایندگیهای این نشست بودن،حدود صد و سی رئیسجمهور و نخست وزیر که میانگین سنیشان شصت ساله در اونجا بودن چند نفرشون زن بودن اما فعالان محیط زیست هزاران نفر بودند و رهبریشون دست زنان و دختران جوان.این ها جوونایی هستن که واقعا هنوز در کشوراشون به سن قانونی رای دادن نرسیدن و دارن به این صد و سی نفر در اون نشست میگن که فرصتی نمونده،فرصتی برای حفاظت از محیط زیست نمونده،اقدامی بکنید.یکی از این دختران جوان کسیست به نام گرتا تین تین النورا تومبری یا اونطوری که مطبوعات جهان میشناسنش گرتا تومبرگ،ایشون یه فعال محیط زیست مال سوئد هست که به خاطر فعالیتشون برای آگاهسازی در مورد مسئلهی خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی مشهوره با طرح سوال های واقعا واضح برای سیاستمداران و سیاست گذاران جهان در مورد بحران آب،بحران آب و هوا به طور کلی در ماه اوت دوهزار و هجده وقتی که پانزده سالش بود احتساب کرد و مدرسش رو ول کرد و بیرون از پارلمان سوئد تابلویی رو تو دستش گرفت،خواستش این بود که اقدامات شدیدتری باید در زمینهی تغییرات زیست محیطی بشه کاری باید بشه،این عملش باعث شد که دانشآموزای نقاط مختلف هم به اعتراضات مشابهی دست بزنن،گروههایی رو تشکیل دادن به نام جمعهها برای آینده به تدریج در سراسر جهان گروههایی به این نام شکل گرفت و جمعهها اعتصاب میکردند و ایشان در سال دوهزار و هجده در کنفرانس تغییرات اقلیمی سخنرانی کرد و اون سخنرانی باعث شد که گروههای جمعه ها برای آینده شکل بگیره.در سال دو هزار و نوزده حداقل دو تا اعتراض هماهنگ شدهی جهانی در چندین شهر جهان برپا شد که هر کدومشون بیش از یک میلیون دانشآموز توشون شرکت کردن،این دختر جوان صراحت لهجهی مثال زدنی داره در بیان واقعیت و در ملاعام و در برابر رهبران سیاسی جهان و این صراحت لهجه اش زبانزده.یکی از کلماتی که در جریان گلاسکو از طرف ایشون مطرح شد مدتهاست در شبکههای اجتماعی بیشترین تکرار رو داشته،ایشون در سخنرانی شون گفت:من انگلیسیش رو میخونم سعی میکنم یه ترجمهی تحتالفظی بهتون بدم، اینجوری میگه: (28:14) این برنامهای که آقای جو بیدن داره برای بازسازی آمریکا که ایشون میگه این یعنی bela bela bela،bela یعنی مزخرف. (28:34) اقتصاد سبز (28:36) بسیاری از کشورهای دنیا برنامه ریزی دارن برای به اصطلاح کاهش دادن انتشار گازهای گلخانهای،امیدوارم تا سال دو هزار و پنجاه به هدفشون برسن یعنی به همون نت زیرو یا همان صفر خالص یعنی دیگه اکسید کربن تولید نکنن،ایشون میگه بلا بلا بلا،این یه بلا بلا بلا یعنی حرف مزخرفه و بعد ادامه میدن (29:03) این چیزیه که ما از به اصطلاح رهبران مون میشنویم (29:12) کلماتی که خیلی زیبا هستند ولی تاکنون به عمل تبدیل نشدند، (29:25) امید ها و ایدهآلهامون در وعدههای توخالی اینها غرق شد.این ترجمه سردستی که خواستم اصلش رو براتون بخونم و این کلمه بلا بلا بلا یعنی حرف مفت.بذارید از ایران دو نفر رو حداقل بهتون معرفی کنم،سینا و ایمان درستی،اینها دو برادر اند،دو برادر هنرمند دوستدار محیط زیست هستند که با زبان موسیقی و با شیوهی واقع نو و متفاوت زنگ خطر نابودی زمین و برای حداقل مردمان پایتخت ایران به صدا درآوردن.ایمان میگه:در گذشته مانند نوازندههای دیگر برای نواختن موسیقی از ویولن استفاده میکردند اما در محلهها و بوستانهای مختلفی که برای اجرای برنامه میرفتم میدیدم که بسیاری از افراد به پاکیزگی محیط زیست توجهی ندارند به گونهای که بعد از رفتنشان محل به یک سطل زبالهای بزرگ تبدیل میشد،با مشاهده این وضعیت به فکر افتادم تا با یک ابتکار مردم را به حفظ محیط زیست دعوت کنم.ایشون تعریف میکنه،یک سال طول کشید تا از دستهجارو و اگزوز خودرو ویولن بسازیم،من و سینا که برادرش هست روزها به نوازندگی در گوشه و کنار شهر مشغول بودیم و شبها تا صبح روی اگزوز و دستهجارو خرک گوشی و سیم وصل میکردیم،کار آسانی نبود و به سادگی صدایشان در نمیآمد.من بیست تا جارو خراب کردم تا توانستم این جارولن را بسازم،ویولن جارولن را بسازم.ایشون در حقیقت یه کلمهی جدیدم به زبان فارسی اضافه کردن.ادامه میده:هیچ عاملی از گرمای طاقت فرسای تابستان گرفته تا سرمای استخوان سوز زمستان مانع نوازندگیشون برای سرزندگی طبیعت نشده،میگه موسیقی زبان همهی انسانهاست ما مینوازیم تا هم دیگران لذت ببرن و هم توجهشان را به طبیعت از نفس افتاده تهران جلب کنیم، طبیعتی که با برج و باروهای فلزی و سازههای شیشه ای به اضمحلال میرود.صندوق عقب ماشینشان که پرایده،یک پراید سفید رنگه که مثل یک جعبهی شعبده بازی میمونه که دستگاههای آمپری فایر و چیز های دیگه هست به اضافهی اون جارولن معروفش، یعنی همون جاروی دسته بلند رفتگری.این جارو ویولن ایمانه،سینا هم یه اگزوز کهنه و زنگ زده ماشین و برداشته برای خودش ساز درست کرده،لباس پوشیدنشون هم جالبه کلاه شاپو قرمز روی سرشون میذارن و بلوز نخی میپوشن،روی بلوزشون تصویری به اصطلاح پاکبانه در حال جارو کردن،زیرش هم نوشته،نغمهی ساز من زمین بدون زباله و یک علامتی هم هست که زباله ریختن ممنوع که به پشت پیراهنشان چسبوندن،پرچم سه رنگ ایران هم طرح تصویری به اصطلاح مشترک این بلوزهاشونه و علائم و نشانههای دیگه مثه تصویری به اصطلاح ماشینی که دود ایجاد میکنه،علامت ممنوعیت تردد خودرو تک سرنشین و شعار معروف نوای ساز من آسمانی بدون دود،در حقیقت لباسشون هم میشه یک ورقهی آموزشی.یکی از کسان دیگهای رو که میخوام بهتون معرفی کنم خانمی هست به نام وانه سا ناکاده،ایشون در نوامبر هزار و نهصد و نود و شیش یعنی بیست و پنج سالشون هست الان توی کامپالا اوگاندا به دنیا اومدن،ایشون فعال اجتماعی همونطور که عرض کردم در اوگاندا هستن،تو کامپالا بزرگ شده و در دسامبر دوهزار و هجده به دلیل گرمای بیش از حدی که در اوگاندا به وجود اومده بود ایشون در ارتباط با اون مسئله در ارتباط با مسئلهی محیط زیست و گرمایش زمین مطرح کردن که از این طریق به نوعی اشتهار بینالمللی رسیدن.یکی دیگه خانم دیگهای به نام میترسی گونل تن که در سال هزار و نهصد و نود و هفت میلادی به دنیا آمده،ایشون فیلیپینی هستند و در مانیل زندگی میکنند و میدونید که فیلیپین با اون طوفانهای عجیب غریبی که تایفون در اون منطقه بهش میگن خسارات واقعا وحشتناکی در اون کشور به وجود میاره هر ساله که مثال زدنی در ارتباط با گرمایش زمین و مسائلی از این دست،خانم ریانا فروئن که مال ساموئا هستند که سال نود و هشت به دنیا اومده و دانشجوی دانشگاه هستند دانشگاه اوکلند تو نیوزلند و یکی از رهبران برجسته و فعالان زیست محیطی هستن که فعالیت شون رو در سن یازده سالگی شروع کردن،نفر دیگهای رو که میخوام به شما معرفی کنم خانمی هست به نام ادنیکه تی تی لوپه اولادوسو،من امیدوارم که اسماشون و خیلی بد تلفظ نکرده باشم.سال نود و چهار به دنیا اومدن،ایشان یک فعال محیط زیست مال نیجریه هستن،اکوفمینیسم هستند و یکی از کسانی هستند که همون جمعهها برای آینده رو در کشور نیجریه پایه ریزی کردن.نفر بعدی که میخوام به شما معرفی کنم خانم آتم پلیتیه هستند که سال دو هزار و چهار به دنیا اومدن،از بومیان کانادا هستن در انتاریو زندگی میکنن و ایشون چیف محافظت از آب هستند،در طبق سنت بومیان کانادا و آمریکا ایشون بر اساس اون سنت به عنوان چیف یا رئیس حفاظت از آب عنوانشان هست،به همین خاطر بهش دیگران عنوان water warrior یا جنگجو آب دادن در سال دو هزار و هجده وقتی سیزده سالشون بود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کردن در ارتباط با حفاظت از آب.نفر بعدی خانومی هستن به نام سوماک هلنا سیرین والینگا سال دو هزار و دو به دنیا اومدن و ایشونم از بومیان کشور اکوادور هستند.و آخرین نفری رو که میخوام بهتون معرفی کنم خانم لوییزا ماری نوی باور،ایشون سال نود و شیش به دنیا آمدن،از فعالان محیط زیست آلمان اند و از سازمان دهندگان بسیار موفق اعتصابهای دانشآموزی در ارتباط با جنبش محیط زیست در آلمان هستند یعنی همون سازمانی رو که به کمک خانم تومبری ایجاد شد به نام جمعه ها برای آینده،ایشون عضو حزب سبزهای آلمان هستند.افراد بسیار بسیار بیشتری رو ای کاش میتونستم به شما معرفی کنم ولی متاسفانه با محدودیتی که دارم نمیتونم این کار رو انجام بدم و همونطور که شما میبینید رهبران این جنبشی که من ازش حرف میزنم،این انقلابی که ازش حرف میزنم عمدتا دختران جوانی هستند که سنشان از بیست و پنج سال بالاتر نیست و فعالیتهاشون رو از سنین بسیار پایین شروع کردند و این نشون میده که اینها چقدر نگران آینده هستند،یعنی آیندهی خودشون و به همهی ماها دارن هشدار میدن که سهم ما رو از آینده به حراج نگذارید.